بخشی از متن پاورپوینت گفتن لااله الّا اللّه :
تهلیل
تهلیل, گفتن لااله الاّ اللّه, و مهمترین شعار توحیدی اسلام است.
فهرست مندرجات
1 - تهلیل در لغت2 - تهلیل در اصطلاح
3 - مفاد تهلیل
4 - نامهای تهلیل
5 - تهلیل در قرآن
6 - تهلیل در احادیث
6.1 - اقرار به آن از ارکان اسلام
6.1.1 - برترین سخن پیامبران
6.1.2 - دژ مستحکم خدا
6.1.3 - بهشت ثمن تهلیل
7 - اختلاف در اعراب و معنای تهلیل
8 - تهلیل در اذان و اقامه
9 - موارداستحباب تهلیل
10 - ذکر خفی بودن تهلیل
11 - تألیف کتاب درباره تهلیل
12 - تهلیل در عرفان
12.1 - علت توجه عرفا به تهلیل
12.1.1 - قرانی بودن تهلیل
12.1.2 - احادیث وارده در باره تهلیل
12.2 - رسالههای عرفا تفسیر تهلیل
12.2.1 - رساله حکیم ترمذی
12.2.2 - رساله ابوالحسن بستی
12.2.3 - رساله احمد غزالی
12.2.4 - رساله ابوحامد غزالی
12.2.5 - رساله میرسید شریف جرجانی
12.2.6 - رساله جلال الدین دوانی
12.2.7 - رساله غیاث الدین منصور دشتکی
12.2.8 - رساله عزیزاللّه حسینی اردبیلی
12.2.9 - رساله احمدبن محمدجندی
13 - صوفیان و تفسیر تهلیل
14 - شعرا و تفسیر تهلیل
14.1 - تهلیل در شعر سنایی غزنوی
14.2 - تهلیل در شعر مولوی
15 - جایگاه تهلیل در میان صوفیان
16 - فهرست منابع
17 - پانویس
18 - منابع
تهلیل در لغت
تهلیل, از مادّه هلل, در لغت به معنای بالابردن صداست.
[1] اسماعیل بن حماد جوهری, الصحاح:تاج اللغه و صحاح العربیه, ج5, ص1852, چاپ احمدعبدالغفور عطار, قاهره 1376, چاپ افست بیروت 1407.
[2] ابن فارس, مقائیس اللغه, ج6, ص11.
[3] ابن منظور, لسان العرب, ج15, ص120.
[4] مرتضی زبیدی, تاج العروس, ج15, ص810.
تهلیل در اصطلاح
تهلیل در اصطلاح, گفتن لااله الاّ اللّه است.
و به کاربردن مادّه هلل برای این معنا, بدان سبب است که فرد به هنگام گفتن لااله الاّ اللّه صدای خود را بلند می کند
[5] محمدبن احمد ازهری, تهذیب اللغه, ج5, ص368, چاپ عبداللّه درویش, قاهره.
همچنین گفته شده که تهلیل برگرفته از حروف لااله الاّ اللّه است.[6] محمدبن احمد ازهری, تهذیب اللغه, ج5, ص368, چاپ عبداللّه درویش, قاهره.
راغب اصفهانی, ذیل (هلل), اهلال و تهلّل را به جای تهلیل آورده است, مصدر منحوتِ (تراشیده شده) این جمله, هَیلَله است نظیر بَسمَله و حَوقَله یا حَولَقه و سَبحَله.[7] محمدبن احمد ازهری, تهذیب اللغه, ج5, ص370, چاپ عبداللّه درویش, قاهره.
[8] عبدالملک بن محمد ثعالبی, فقه اللغه و سرالعربیّه, ص224ـ225, چاپ سلیمان سلیم بواب, دمشق 1409/1989.
مفاد تهلیل
مفاد تهلیل اقرار به توحید و یکتایی پروردگار است که از برترین و با فضیلتترین اذکار و بهترین عبادات به شمار میرود.
[9] وسائل الشیعه ج7, ص180.
[10] کشف الغطا ج2, ص305.
و در باب صلات و حج به مناسبت از آن سخن رفته است.نامهای تهلیل
مفسران بر اساس حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین, (کلمه التقوی) را که در قرآن
[11] فتح/سوره48, آیه26.
نیز آمده, همان لااله الاّ اللّه دانستهاند[12] محمدبن احمد ازهری, تهذیب اللغه, ج5, چاپ عبداللّه درویش, قاهره.
[13] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی, صحیح البخاری, ج7, ص229, استانبول 1401/1981.
[14] محمدبن عیسی ترمذی, سنن الترمذی, ج5, ص62, چاپ عبدالرحمان محمد عثمان, بیروت 1403.
[15] طبری, جامع, ج26, ص66ـ67.
[16] علل الشرایع, ج1, ص251, نجف 1386/1966, چاپ افست قم.
[17] طوسی, التبیان, ج4, ص283.
علاوه بر این, در منابع حدیثی و تفاسیر, لااله الاّ اللّه با نامها و اوصافی چون کلمه التوحید[18] فضل بن حسن طَبْرِسی, مجمع البیان, ج8, ص584.
[19] فضل بن حسن طبرسی, مجمع البیان, ج6, ص480.
و کلمه الاخلاص[20] ابن بابویه, کتاب الخصال, ج1, ص299, چاپ علی اکبر غفاری, قم 1362 ش.
[21] ابن بابَویه, عیون اخبار الرضا, ج2, ص119.
و کلمه الحق[22] ابن حَجَر عَسقَلانی ابن حجر عسقلانی, فتح الباری : شرح صحیح البخاری, ج8, ص160, بیروت : دارالمعرفه.
و الکلمه الطیبه[23] محمدبن احمد قرطبی, الجامع لاحکام القرآن, ج9, ص359, بیروت 1405/1985.
[24] طباطبائی, المیزان, ج12, ص51.
و العروه الوثقی[25] محمدبن علی شوکانی, فتح القدیر, ج1, ص277, بیروت : داراحیا التراث العربی.
معرفی شده است, حتی برخی آن را اسم اعظم خدا دانستهاند.[26] یحیی بن شرف نووی, صحیح مسلم بشرح النووی, ج17, ص18, بیروت 1407/ 1987.
[27] محمدصالح بن احمد مازندرانی, شرح اصول الکافی, ج10, ص316, مع تعالیق ابوالحسن شعرانی, چاپ علی عاشور, بیروت 1421/2000.
تهلیل در قرآن
عبارت لااله الاّ اللّه دو بار به همین صورت در قرآن کریم به کار رفته
[28] صافات/سوره27, آیه35.
[29] محمد/سوره47, ایه19.
و به صورتهای مشابه, مانند لااله الاّ أنا و لااله الاّ أنت و بویژه لااله الاهو, بیش از سی بار در قرآن آمده است.[30] محمدفؤاد عبدالباقی, المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم, ذیل (إل"ه), قاهره 1364, چاپ افست تهران ( 1397 ).
تهلیل در احادیث
اقرار به آن از ارکان اسلام
ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مؤمنان است, زیرا بنا بر احادیث, اقرار به آن (توحید) یکی از ارکان پنج گانه اسلام و بزرگترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه ایمان است.
[31] ابن حنبل, مسند الامام احمدبن حنبل, ج2, ص143, بیروت : دارصادر.
[32] ابن حنبل, مسند الامام احمدبن حنبل, ج2, ص120, بیروت : دارصادر.
[33] ابن حنبل, مسند الامام احمدبن حنبل, ج2, ص379, بیروت : دارصادر.
[34] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی, صحیح البخاری, ج1, ص8, استانبول 1401/1981.
[35] علی بن حسن طبرسی, مشکاه الانوار فی غرر الاخبار, ج1, ص86, چاپ مهدی هوشمند, قم 1418.
برترین سخن پیامبران
پیامبر اکرم برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن, همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است
[36] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی, صحیح البخاری, ج7, ص229, استانبول 1401/1981.
[37] سلیمان بن احمد طبرانی, مسند الشامیین, ج3, ص315, چاپ حمدی عبدالمجید سلفی, بیروت 1417/ 1996.
در حدیثی دیگر آن را برترین سخن خود و پیامبران پیش از خود ذکر کرده است[38] احمدبن حسین بیهقی, السنن الکبری, ج5, ص117, بیروت : دارالفکر.
[39] احمدبن حسین بیهقی, السنن الکبری, ج4, ص284, بیروت : دارالفکر.
[40] محمدبن احمد قرطبی, الجامع لاحکام القرآن, ج1, ص111, بیروت 1405/1985
ازینرو, ایشان هم در آغاز رسالت, مردم را با (قولوا لااله الاّ اللّه تُفلحوا) به اسلام دعوت می کرد[41] ابن حنبل, مسند الامام احمدبن حنبل, بیروت : دارصادر.
[42] ابن حنبل, مسند الامام احمدبن حنبل, ج3, ص492, بیروت : دارصادر.
[43] ابن شهرآشوب, مناقب آل ابی طالب, ج1, ص51, نجف 1956.
[44] مجلسی, بحارالانوار, ج18, ص202.
و هم در ادامه, به مسلمانان توصیه می نمود که اسلام خود را با زیاد گفتن لااله الاّ اللّه تجدید کنند.[45] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری, المستدرک علی الصحیحین, ج4, ص256, چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی, بیروت 1406.
[46] علی بن حسام الدین متقی, کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال, ج1, ص416, چاپ بکری حیّانی و صفوه سقا, بیروت 1409/ 1989.
دژ مستحکم خدا
در حدیثی قدسی که امام رضا علیه السلام آن را با واسطه پدرانش از پیامبر اکرم نقل کرده و در میان شیعیان به حدیث سلسله الذهب مشهور است, خداوند لااله الاّ اللّه را دژ مستحکم خود دانسته که ورود در آن موجب امان از عذاب الهی می شود.
امام رضا علیه السلام در پایان این حدیث, خود را شرطی از شروط این امر برشمرده که مراد از آن امامت اهل بیت پیامبر اکرم است.
[47] بابویه, التوحید, ص25, چاپ هاشم حسینی طهرانی, قم 1387.
[48] محمدبن سلامه قضاعی, مسندالشهاب, ج2, ص323ـ324, چاپ حمدی عبدالمجید سلفی, بیروت 1405/1985.
[49] ابن عساکر, تاریخ مدینه دمشق, ج7, ص115, چاپ علی شیری, بیروت 14151421/ 1995 2000.
[50] ابن عساکر, تاریخ مدینه دمشق, ج5, ص462, چاپ علی شیری, بیروت 14151421/ 1995 2000.
[51] مجلسی, بحارالانوار, ج49, ص127.
بهشت ثمن تهلیل
بر اساس برخی احادیث, قائلِ لااله الاّ اللّه یا کسی که آخرین سخن او لااله الاّ اللّه باشد, وارد بهشت می شود یا بنا بر حدیثی دیگر, آتش دوزخ بر او حرام می گردد
[52] ابن بابویه, عیون اخبار الرضا, ج2, ص119, چاپ حسین اعلمی, بیروت 1404/1984.
[53] ابن بابویه, کتاب الخصال, ج1, ص299, چاپ علی اکبر غفاری, قم 1362 ش.
[54] احمدبن حسین بیهقی, الاسما و الصفات, ج1, ص160ـ161, چاپ عبدالرحمان عمیره, بیروت 1417/1997.
[55] حرّعاملی, وسائل الشیعه ج2, ص456.
[56] عبدالکریم بن هوازن قشیری, التحبیر فی التذکیر, ص24, ابراهیم بسیونی, قاهره 1968.
[57] عبداللّه بن محمد عین القضاه, تمهیدات, ص72ـ 78, چاپ عفیف عسیران, تهران ( 1341 ش ).
[58] ابن رجب, مجموع رسائل الجاحظ ابن رجب الحنبلی, ج3, ص47ـ53, چاپ طلعت بن فؤاد حلوانی, رساله 2: التوحید, او, تحقیق کلمه الاخلاص, قاهره 1423ـ1424/ 2002ـ 2003.
ازینرو, در احادیث به تلقین لااله الاّ اللّه به مردگان سفارش شده است.[59] محمدبن عیسی ترمذی, سنن الترمذی, ج2, ص225, چاپ عبدالرحمان محمد عثمان, بیروت 1403.
[60] ابن بابویه, الامالی, ج1, ص633, قم 1417.
[61] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج2, ص456.
اختلاف در اعراب و معنای تهلیل
نحویان و ادیبان, در اِعراب و به تبع آن در معنای لااله الاّ اللّه, اختلاف نظر دارند.عده ای برای خبر لای نفی جنس در این جمله, عباراتی همچون (فی الوجود) یا (لنا) را در تقدیر دانستهاند,
[62] محمدبن بهادر زرکشی, معنی لااله الاالله, ج1, ص74, چاپ علی محیی الدین علی قره داغی, قاهره 1985
[63] محمودبن عمر زمخشری, (هذه مسأله فی کلمه (لااله الااللّه ) أملاها جاراللّه العلامه الزمخشری), ص651, چاپ محمدرضا انصاری قمی, در میراث اسلامی ایران, دفتر چهارم, به کوشش رسول جعفریان, قم : کتابخانه آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی, 1376 ش
[64] ابن هشام, مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب, ج1, ص239, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, قاهره, چاپ افست قم 1404
در مقابل, با محذوف و مقدور دانستن چنین عباراتی مخالفت شده, به این دلیل که اگر محذوف, (لنا) باشد, در این صورت جمله (لااله الاّ اللّه) توحید را فقط برای الاه ما اثبات می کند نه مطلق الاه و چنانچه محذوف (فی الوجود) باشد, عبارت (لااله فی الوجودالاّ اللّه) تنها وجود آلهه دیگر را, و نه ماهیت آنها را, نفی می کند, حال آنکه در توحید, نفی ماهیت قویتر از نفی وجود است
[65] عمر فخررازی, التفسیرالکبیر, مفاتیح الغیب, ج4, ص157ـ 158, بیروت 1421/ 2000.
[66] ابوحیّان غرناطی, تفسیر البحرالمحیط, ج1, ص463ـ 464, بیروت 1403/ 1983.
برخی دیگر معتقدند که نیازی به در تقدیر دانستن هیچ واژه ای در این عبارت نیست؛ چه, به همین شکل عبارتی تام و مستقل است.
به گفته زمخشری
[67] محمودبن عمر زمخشری, (هذه مسأله فی کلمه (لااله الااللّه) أملاها جاراللّه العلامه الزمخشری), ج1, ص651ـ652.
(الاّ اللّه) در محل مبتدا و (لااله) در محل خبر است و عبارت در اصل (اللّه الهٌ) ((خداوند سزاوار عبادت است) بوده و لا و الّا به منظور حصر در جمله آمده است که هم الوهیتِ اللّه را اثبات و هم الوهیت هر اله دیگری را نفی می کند[68] ابن هشام, مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب, ج2, ص573, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, قاهره, چاپ افست قم 1404
همچنین برخی معتقدند که الاّ در عبارت لااله الاّ اللّه به معنای غیر است
[69] محمدبن بهادر زرکشی, معنی لااله الاالله, ص125, چاپ علی محیی الدین علی قره داغی, قاهره 1985.
, چنانکه در آیه (لوکان فیهِماالهه الاّ اللّه لفسدتا)[70] انبیا /سوره21, آیه22.
نیز الاّ را به همین معنا دانستهاند[71] محمدبن حسن رضی الدین استرآبادی, شرح الرضی علی الکافیه, ج2, ص125126, چاپ یوسف حسن عمر,:جامعه قاریونس, 1398/1978.
[72] ابن هشام, مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب, ج1, ص70, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, قاهره, چاپ افست قم 1404.
[73] ابن هشام, مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب, ج2, ص697, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, قاهره, چاپ افست قم 1404.
مباحث نحوی و لغوی دیگری در باره واژههای (اله) و (اللّه) و لای نفی جنس و استثنای الّا در منابع آمده است.[74] محمودبن عمر زمخشری, (هذه مسأله فی کلمه (لااله الااللّه) أملاها جاراللّه العلامه الزمخشری), ص651ـ652.
[75] عمر فخررازی, التفسیرالکبیر, مفاتیح الغیب, ج4, ص157ـ 158, بیروت 1421/ 2000
[76] عمر فخررازی, التفسیرالکبیر, مفاتیح الغیب, ص124ـ129, بیروت 1421/ 2000
[77] محمدبن اسعد دوانی, (تهلیلیه), ص15ـ19, چاپ احمد تویسرکانی, در مجموعه رسائل فارسی, دفتر دوم, مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی, 1368 ش .
[78] عزیزاللّه حسینی اردبیلی, (تفسیر کلمه التهلیل (تهلیلیه)), ص50 ـ 55, چاپ.
تهلیل در اذان و اقامه
از اجزای اذان دو بار و از اجزای اقامه یک بار گفتن (لا إله إلّا اللّه) است که فصل پایانی هرکدام را تشکیل میدهد.
[79] جواهر الکلام ج9, ص81-82.
موارداستحباب تهلیل
در احادیثی نیز بر استحبابِ گفتن لااله الاّ اللّه در همه حالات و توصیه به برگزیدن آن از میان اذکار مختلف تأکید شده, زیرا تهلیل بهترین عبادت, بهای بهشت و پاک کننده گناهان مومن است
[80] احمدبن محمد برقی, کتاب المحاسن, ج1, ص3031, چاپ جلال الدین محدث ارموی, قم (1331 ش).
[81] احمدبن حسین بیهقی, السنن الکبری, بیروت : دارالفکر.
[82] کلینی, الکافی, ج2, ص505 506.
[83] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج7, ص190191.
[84] محمدبن عیسی ترمذی, سنن الترمذی, ج5, ص176, چاپ عبدالرحمان محمد عثمان, بیروت 1403.
[85] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج7, 208211.
علاوه بر این, گفتن لااله الاّ اللّه در برخی مواقع خاص نیز سفارش شده است, از جمله در هر صبح و شب
[86] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج7, ص119 120.
, پس از نمازهای واجب[87] عبدالرزاق بن همام صنعانی, المصنّف, ج2, ص236, چاپ حبیب الرحمان اعظمی, بیروت 1403/1983
[88] علی بن حسام الدین متقی, کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال, ج2, ص644, چاپ بکری حیّانی و صفوه سقا, بیروت 1409/ 1989.
در سفر و موسم حج[89] علی بن حسام الدین متقی, کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال, ج5, ص19, چاپ بکری حیّانی و صفوه سقا, بیروت 1409/ 1989.
[90] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج11, ص392.
, در حال روزه[91] علی بن حسام الدین متقی, کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال, ج8, ص455, چاپ بکری حیّانی و صفوه سقا, بیروت 1409/ 1989.
[92] علی بن حسام الدین متقی, کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال, ج15, ص911, چاپ بکری حیّانی و صفوه سقا, بیروت 1409/ 1989.
و هفت بار تلقین کردن آن بر کودک به هنگام زبان گشودن او[93] محمودبن عمر زمخشری, الفائق فی غریب الحدیث, ج2, ص345, بیروت 1417/ 1996
[94] ابن اثیر, النهایه فی غریب الحدیث و الاثر, ج3, ص201, چاپ طاهر احمدزاوی و محمود محمد طناحی, قاهره 1383ـ1385/ 1963ـ1965.
تهلیل همچنین یکی از اذکار اذان و اقامه
[95] احمدبن علی نسائی, سنن النسائی, ج2, ص4ـ5, استانبول 1401/1981
[96] حرّعاملی, وسائل الشیعه, ج5, ص416417.
و نیز از اذکار زیارت اهل قبور است.[97] مجلسی, بحارالانوار, ج90, ص203.
ذکر خفی بودن تهلیل
برخی عرفا جمله لااله الاّ اللّه را ذکر خفی (قلبی) نامیدهاند
[98] احمدبن محمدمهدی نراقی, کتاب الخزاین, ج1, ص333, چاپ حسن حسن زاده آملی و علی اکبر غفاری, تهران(1380).
, زیرا همه حروف آن جوفی است نه شَفَهی (شَفَوی) که احتیاج به تلفظ آن از لب باشد, بلکه در دل نیز می توان آن را تلفظ کرد[99] محمدبن بهادر زرکشی, معنی لااله الاالله, ج1, ص82, چاپ علی محیی الدین علی قره داغی, قاهره 1985
, بر این اساس, در برخی منابع روشهایی برای تلقین ذکر لااله الاّ اللّه و تأثیر آن در دل آمده است.[100] عبداللّه بن محمد نجم رازی, مرصاد العباد, ص275ـ280, چاپ محمدامین ریاحی, تهران 1365 ش.
[101] احمدبن محمد علا الدوله سمنانی, مصنفات فارسی, ص255ـ 258, چاپ نجیب مایل هروی, (فتح المبین لاهل الیقین), تهران 1369 ش.
[102] احمدبن محمدمهدی نراقی, کتاب الخزاین, ص333ـ334, چاپ حسن حسن زاده آملی و علی اکبر غفاری, تهران(1380).
تألیف کتاب درباره تهلیل
عالمان, ادیبان و محدّثان بسیاری در باره مباحث نحوی و حدیثی و کلامی تهلیل, به تألیف رساله یا کتاب پرداختهاند که بخشی از آنها از منابع این مقالهاند.
[103] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج1, ستون 128.
[104] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج1, ستون560.
[105] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج1, ستون563.
[106] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج2, ستون92.
[107] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج2, ستون159.
[108] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج2, ستون178.
[109] اسماعیل بغدادی, ایضاح المکنون, ج2, ستون646.
[110] آقابزرگ طهرانی, الذریعه, ج4, ص350.
[111] آقابزرگ طهرانی, الذریعه, ج4, ص515ـ516.
تهلیل در عرفان
عبارت لااله الاّ اللّه از دیرباز مورد توجه عرفای مسلمان بوده است.
علت توجه عرفا به تهلیل
قرانی بودن تهلیل
و بی شک یکی از جهات اهمیت آن قرآنی بودن این عبارت است, چنانکه ابن عربی می گوید این رحمت خداوند به انسان است که خود در قرآن چنین تعبیری به کار برده وگرنه چگونه بندگان می توانستند با علم به حق ابتدا (لااله) بگویند و سپس در مقام اثبات بر آیند.
[112] ابن عربی, الفتوحات المکیـّه, ج2, ص224ـ225, بیروت : دارصادر.
احادیث وارده در باره تهلیل
ظاهراً احادیثی که در باره لااله الاّ اللّه نقل شده در شکل گیری و رشد تفاسیر عرفانی لااله الاّ اللّه تأثیر داشته است. ابوحامد غزالی در احیا علوم الدّین
[113] محمدبن محمد غزالی, احیا علوم الدین, ج1, ص298ـ300, قاهره (1377/1957).
مجموعه ای از این احادیث را نقل کرده است, یکی از این احادیث نوید می دهد که هر کس از روی اخلاص لااله الاّ اللّه بگوید به بهشت خواهد رفت[114] محمدبن محمد غزالی, احیا علوم الدین, ج1, ص299, قاهره (1377/1957).
و به تکرار لااله الاّ اللّه توصیه شده است.[115] محمدبن محمد غزالی, ج1, ص299, احیا علوم الدین, قاهره (1377/1957).
رسالههای عرفا تفسیر تهلیل
در آثار عرفای مسلمان, در تفسیرِ عبارتِ تهلیل, لطائف بسیاری مطرح شده است.این تفاسیر بعضاً صورت مستقل یافته و به صورت رسالهای در تفسیر لااله الاّ اللّه در آمده است.
رساله حکیم ترمذی
در حدیثی دیگر در اوایل قرن چهارم, ابوعبداللّه محمد ترمذی ملقب به حکیم ترمذی, رسالهای در تفسیر لااله الاّ اللّه نوشته که ظاهراً کهنترین رساله در نوع خود است.این رساله به زبان عربی است اما برای مخاطبان فارسی زبان نگاشته شده است, ترمذی در این رساله در باره ترجمه عبارت لااله الاّ اللّه به فارسی بحث می کند. به نظر او ترجمه این عبارت به (نیست خدایی جز آن خدای) درست نیست, چرا که در این ترجمه (لا) به معنای (لیس) گرفته شده است,(لیس) حرف انکار است در حالی که (لا) در عبارت تهلیل, معنای نفی و تنزیه می دهد.
به گفته ترمذی, مراد از تهلیل انکار خدایان دیگر نیست, بلکه نفی خداییِ خدایان دیگر و تنزیه خداوند متعال است
[116] محمدبن عیسی ترمذی, سنن الترمذی, ج5, ص12, چاپ عبدالرحمان محمد عثمان, بیروت 1403.
ظاهراً در زمان ترمذی ترجمه لااله الاّ اللّه به (نیست خدایی جز آن خدای) یا عبارتی نظیر آن, که در آن (لا) به (نیست) ترجمه می شده, معمول بوده است.
بحثی که ترمذی در رساله خود در باره لااله الاّ اللّه مطرح کرده اگرچه عرفانی است, در مقام تفسیر و توضیح عبارت است و شاید بتوان گفت که تفاسیر لااله الاّ اللّه در دوره های بعد عمیقتر شده است.
رساله ابوالحسن بستی
در قرن پنجم, ابوالحسن بُستی, صوفی خراسانی, تفسیر جدیدی با توجه به اجزای عبارت لااله الاّ اللّه مطرح کرد.او در رسالهای فارسی که در تفسیر لااله الاّ اللّه نگاشته, بدایت طریقت را حاصل تابش لااله الاّ اللّه دانسته است. بستی میان (کلمه) و (عین) لااله الاّ اللّه فرق می گذارد و می گوید که در میان این کلمه و عین, 99 منزل اسما اللّه است.سالک باید در (لا) فانی شود تا در بقای (الاّ) به درگاه بی نیازی برسد.
[117] ابوالحسن بستی, (( رساله در شرح لااله الااللّه )), نصراللّه پورجوادی, زندگی و آثار شیخ ابوالحسن بستی, ص73ـ74, تهران 1364 ش.
رساله احمد غزالی
احمد غزالی نیز رسالهالتجرید فی کلمهالتوحید را در تفسیر لااله الاّ اللّه نگاشته است, وی در این رساله عربی توضیح می دهد که (لااله) در مقام نفی است و (الاّ اللّه) در مقام اثبات, اولی کفر و ظلمت است و آخری ایمان و نور, او کفر (لااله) را به ابلیس نسبت می دهد و ایمان (الاّ اللّه) را به آدم ابوالبشر.
در واقع, با الاّ اللّه گفتن است که شخصاز نسبت شیطانی می رهد و با آدمیت نسبت می یابد
[118] نصراللّه پورجوادی, سلطان طریقت : سوانح زندگی و شرح آثار خواجه احمد غزالی, ص191ـ193, تهران 1358 ش,
, چنانکه ملاحظه می شود برای بستی و غزالی, تهلیل از صرف تقریر به لسان گذشته و معنای عمیقتری یافته که بیانگر نحوه وصول به توحید است,بستی با تعبیر (عین لااله الاّ اللّه) به این معنا اشاره می کند و احمد غزالی التجرید فی کلمه التوحید را برای دلالت به آن برمی گزیند.
رساله ابوحامد غزالی
رسالات مستقلی که از قرن ششم به بعد در باره لااله الاّ اللّه نگاشته شده اغلب کلامی است تا عرفانی, رسالهای در این باره به ابوحامد غزالی منسوب است که نسخهای خطی از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان
[119] ابوحامد غزالی, ش 262, 17.
نگهداری می شود.[120] مرتضی تیموری, (فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرحوم محمدباقر الفت اصفهانی), ج1, ص141, نامه بهارستان, سال 1, ش 2, دفتر 2 (پاییز و زمستان 1379).
رساله میرسید شریف جرجانی
رسالهای نیز در این باره به میرسید شریف جرجانی (متوفی 816) نسبت داده شده است
[121] فاضل, محمود فاضل, (( در باره ) اسکندریه یا رساله در اصول دین, برابر اعتقاد جمهور متشرعه و تأویل آن بر مشرب صوفیه و حکما تألیف علامه میرسید شریف گرگانی), در محقق نامه : مقالات تقدیم شده به استاد دکتر مهدی محقق, به اهتمام بها الدین خرمشاهی و جویا جهان بخش, ج2, ص1412, تهران : سینانگار, 1380 ش.
رساله جلال الدین دوانی
همچنین جلال الدین دوانی (متوفی 908) دو رساله در این باب نگاشته که یکی به عربی و دیگری به فارسی است
[122] رضا پورجوادی, رضا پورجوادی, (کتابشناسی آثار جلال الدین دوانی),ص83ـ84, معارف, دوره 15, ش 1 و 2 (فروردین ـ آبان 1377).
, در رساله فارسی, که مفصّلتر است, پس از توضیحات لغوی در باره این کلمه, براهین توحید مطابق نظر متکلمان و فلاسفه مشا و اشراق بیان شده است, دوانی در ادامه توضیح داده که لااله الاّ اللّه تمام مراتب توحید (توحید افعالی, توحید صفات و توحید ذات) را در بر می گیرد.رساله غیاث الدین منصور دشتکی
در الذریعه
[123] آقابزرگ طهرانی, الذریعه, ج4, ص516.
آمده که به نام غیاث الدین منصور دشتکی نیز رساله ای در این خصوص دیده شده است.رساله عزیزاللّه حسینی اردبیلی
عزیزاللّه حسینی اردبیلی, از علمای قرن دهم, نیز رساله ای به فارسی در تفسیر کلمه التوحید (رساله تهلیلیه) نگاشته است, وی در این رساله به اثر دوانی اشاره کرده و از بحثهایی که در میان علمای شیراز در باره مطالب آن مطرح بوده تا اندازه ای گزارش داده است.
رساله احمدبن محمدجندی
احمدبن محمدجندی (قرن دهم) نیز رساله ای در تفسیر لااله الاّ اللّه با عنوان تهلیلیه دارد.
[124] مهدی ولائی, فهرست کتب خطی کتابخانه آستان قدس رضوی, ج11, ص588, مشهد 1364 ش.
صوفیان و تفسیر تهلیل
صوفیان خراسان در قرنهای پنجم و ششم در تفسیر عبارت لااله الاّ اللّه تعبیرات شاعرانه به کار می بردند, یک رباعی به جای مانده از بُستی از نخستین نمونه های آن است.
بستی در این رباعی مرتبه پس از (لا) و پیش از فنای مطلق را (نورِ سیَه) خوانده است
[125] احمدبن محمد غزالی, سوانح, ج1, ص20, چاپ نصراللّه پورجوادی, تهران 1359 ش.
[126] عبداللّه بن محمد عین القضاه, تمهیدات, ج1, ص119, چاپ عفیف عسیران, تهران (1341 ش ).
عین القضاه[127] عبداللّه بن محمد عین القضاه, تمهیدات, ج1, ص118, چاپ عفیف عسیران, تهران (1341 ش).
می گوید که این نور سیاه, نور ابلیس است و شعرا گاهی آن را (زلف شاهد) تعبیر کردهاند. بر این اساس, مقصود از نور سیاه, مقام الاّ است که در آن سالک از مرتبه لا گذشته اما هنوز به تعبیر بستی به (درگاه بی نیازی) نرسیده است.[128] ابوالحسن بستی, (( رساله در شرح لااله الااللّه )), نصراللّه پورجوادی, زندگی و آثار شیخ ابوالحسن بستی, تهران 1364 ش.
شعرا و تفسیر تهلیل
تهلیل در شعر سنایی غزنوی
سنایی غزنوی
[129] مجدودبن آدم سنایی, دیوان, ج1, ص51ـ52, چاپ مدرس رضوی, تهران (1354 ش).
(سنایی غزنوی,) نیز مضامین شاعرانه ای در تفسیر لااله الاّ اللّه به کار برده است.او در یکی از اشعار خود, که در مقام اهل توحید سروده, شهادت گفتن حقیقی را آن می خواند که اظهار (لا) شخص را از هستی خود فارغ کند و آنگاه با اظهار (الاّ) نور الوهیت او را به (اللّه) واصل گرداند, (لا) را به نهنگی (در فارسی قدیم : تمساح)
[130] دهخدا, لغت نامهدهخدا, ذیل (نهنگ).
که دریای هستی را می آشامد و نیز به جارویی که خار و خاشاک راه توحید را می روبد و محو می کند, تشبیه می کند[131] عبداللّه بن محمد نجم رازی, مرصاد العباد, ج1, ص142, چاپ محمد امین ریاحی, تهران 1352 ش الف.
تعابیر شاعرانه ای که سنایی در اشعار خود در باره (لا) آورده, مورد توجه نویسندگان و شاعران پس از او قرار گرفته, چنانکه تعبیر (نهنگ لا) در اشعار اوحدالدین کرمانی و بها الدین عاملی به کار رفته
[132] اسماعیل شفق, (" جاروی لا, : سخنی در باره یک اصطلاح عرفانی), ج1, ص27. نشردانش, سال 18, ش 4 (زمستان 1380)
و نجم رازی[133] عبداللّه بن محمد نجم رازی, مرصاد العباد, ج1, ص142, چاپ محمد امین ریاحی, تهران 1352 ش الف.
نیز آن را به کار برده است, تعابیر دیگری چون (چاوش لا)[134] مبارکشاه بن حسین مرورودی, رحیق التحقیق, ج1, ص61, چاپ نصراللّه پورجوادی, تهران 1381 ش
و (مقراض لا)[135] روزبهان بقلی, شرح شطحیات, ج1, ص310, چاپ هانری کوربن, تهران 1360 ش
[136] عبداللّه بن محمد نجم رازی, مرصاد العباد, ص269: (مقراض لااله), چاپ محمد امین ریاحی, تهران 1352 ش الف.
, (تیغ لا)[137] امیرحسین بن امیر عالم حسینی هروی, کتاب کنزالرموز, ج1, ص159, چاپ جلیل مسگرنژاد, در معارف, دوره5, ش1 (فروردین ـ تیر 1367).
و (تیغ لااله)[138] عبداللّه بن محمد نجم رازی, مرصاد العباد, ج1, ص142, چاپ محمد امین ریاحی, تهران 1352 ش الف.
نیز به کار رفته است.تهلیل در شعر مولوی
در یکی از غزلیات منسوب به مولوی (با مطلعِ (داد جارویی به دستم آن نگار/ گفت کز دریا بر انگیزان غبار) فضای فرا واقع گرایانه ای در شرح عبارت لااله الاّ اللّه تصویر شده است
[139] اسماعیل شفق, (" جاروی لا, : سخنی در باره یک اصطلاح عرفانی), ج1, ص27ـ 28, نشردانش, سال 18, ش 4 (زمستان 1380).
, شاه نعمت اللّه ولی رساله ای با عنوان جاروبیه, یا, تفسیر لااله الاّ اللّه, در توضیح این شعر نوشته است.[140] حمید فرزام, تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمت اللّه ولی, ص490ـ491, تهران 1374 ش.
جایگاه تهلیل در میان صوفیان
تکرار لااله الاّ اللّه به عنوان ذکر, از دیرباز در میان صوفیه معمول بوده است.
احمد غزالی دوام بر ذکر لااله الاّ اللّه را در (عالم فنا) توصیه می کند
[141] نصراللّه پورجوادی, سلطان طریقت : سوانح زندگی و شرح آثار خواجه احمد غزالی, ص214, تهران 135