پاورپوینت گريز از حق

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن پاورپوینت گريز از حق :


اعراض از حق (قرآن)




خداوند متعال در قرآن کریم , اعراض از حق را موجب گمراهی از صراط مستقیم و محرومیت, از رهنمودهای قرآن می‌داند, و خاطر نشان می‌سازد که گمان زدگی, جهل , پیروی از هوای نفس , زمینه ساز حق گریزی و اعراض از حق است.

فهرست مندرجات

1 - آثار اعراض از حق
1.1 - گمراهی
1.2 - محرومیت از قرآن
1.3 - کراهت از حق
1.4 - فطرت حق جو
1.5 - سنت سعادت انسانی
2 - عوامل اعراض از حق
2.1 - پیروی از گمان
2.2 - مرام پیشوایان کفر
2.3 - جهل
2.4 - هوای نفس
2.5 - معنای لئن اتبعت
2.5.1 - هدف قضیه شرطیه
2.6 - هوا پرستی عامل گمراهی
2.7 - داستان حضرت داود
2.7.1 - افسانه های دروغین
2.7.2 - گمراهی حکومتها
2.7.3 - حکومت حق
2.7.4 - فراموشی حق
3 - نکوهش اعراض از حق
4 - پانویس
5 - منبع


آثار اعراض از حق



گمراهی


اعراض از حق, درپی دارنده گمراهی از راه مستقیم است: (... فماذا بعد الحق الا الضلـل...)

[1] یونس/سوره10, آیه32.

(با اینحال بعد از حق جز گمراهی وجود دارد؟)
این آیه در حقیقت یک راه منطقی روشن را برای شناخت باطل و ترک آن پیشنهاد می‌کند, و آن اینکه نخست باید از طریق وجدان و عقل برای شناخت حق گام برداشت, هنگامی که حق شناخته شد, هر چه غیر آن و مخالف آن است باطل و گمراهی است, و باید کنار گذاشته شود,

[2] مکارم شیرازی, ناصر, تفسیر نمونه, ج8, ص279.

پس مشرکین در پرستش بتها در ضلالت‌اند, چون وقتی ربوبیت خدای تعالی ربوبیتی حق باشد, قهرا هدایت در پیروی آن ربوبیت و در پرستش آن مقام است, زیرا هدایت تنها با حق است و نه غیر آن, پس در نزد غیر حق که همان باطل باشد چیزی به جز ضلال نخواهد بود.

[3] طباطبائی, سیدمحمد حسین, تفسیر المیزان, ج10, ص74.

[4] فیض کاشانی, محسن, تفسیر صافی, ج2, ص401.

[5] طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ج5, ص185.



محرومیت از قرآن


اعراض از حق, درپی دارنده محرومیت, از رهنمودهای قرآن است: (... اکثرهم للحق کـرهون• ولو اتبع الحق... بل اتینـهم بذکرهم فهم عن ذکرهم معرضون)

[6] مؤمنون/سوره23, آیه70.

[7] مؤمنون/سوره23, آیه71.

(... اما اکثرشان از حق کراهت دارند•... ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و مایه شرف و حیثیت آنها) است اما آنان از چنین چیزی رویگردانند. )

کراهت از حق


فرمود: بیشتر آنان از حق بدشان می‌آید به این جهت بدشان می‌آید که مخالف با هوی و هوس ایشان است, پس معلوم می‌شود که آنان می‌خواهند حق تابع هوی و هوس ایشان باشد نه اینکه آنان تابع حق باشند, و این هم که ممکن نیست, چون اگر حق پیرو هوی و هوس آنان شود و اجازه دهد که اعتقادات و اعمال باطلشان را داشته باشند, همچنان بت پرستیده, ارباب بر‌ای خود بگیرند و رسالت انبیا و معاد را انکار نموده در نتیجه هر چه از فحشا و منکرات و فساد که دلشان بخواهد مرتکب شوند, باید حق چنین اجازه‌ای را در سایر موجودات نیز بدهد, یعنی اجازه دهد که موجودات دیگر هم از نظامی که دارند سرپیچی نموده و رو به فساد گذارند, چون بین حق و حق فرق نیست, در نتیجه باید آسمانها و زمین رو به تباهی بگذارند, و نیز نظام موجودات زمینی و آسمانی مختل گردد, و قوانین کلی که در عالم هست همه نقض شود, آری, همه می‌دانیم که هوی و هوس حد معینی ندارد, و بر یک مستقری قرار نمی‌گیرد.

فطرت حق جو


به عبارت دقیق تر و نیز به بیان سازگارتر با آنچه که قرآن در باره دین قیم دارد: انسان یکی از حقایق این عالم است که وجودش مرتبط با تمامی عالم می‌باشد و این موجود نیز در نوعیتش غایتی دارد که همان سعادت او است و برای رسیدنش به آن, خط مشی و مسیری برایش معین شده, همانطور که سایر انواع موجودات نیز چنینند. پس هستی عام عالمی انسان و هستی خصوصی اش وی را مجهز به قوا و آلاتی کرده که مایه سعادت و کمال او است و طریقی از اعتقاد و عمل برایش معین نموده که او را به آن سعادت می‌رساند. پس طریقی که آدمی را به سعادت برساند - یعنی اعتقادات و اعمالی معین - واسطه بین او و بین سعادت او است که نامش را دین و یا سنت حیاتی می‌گذاریم که به مقتضای نظام عام عالمی و نظام خاص انسانی تعیین یافته است. و به عبارتی دیگر آن را فطرت نام می‌گذاریم, و این طریق و این واسطه تابع آن نظام است. که خدای سبحان مقدر فرموده.

سنت سعادت انسانی


پس معلوم شد که آن سنت حیاتی که سالک خود را به سعادت انسانی اش می‌رساند یک سنت است, سنتی است که نظام عالمی و آدمی آن را اقتضا دارد. خواهی گفت : از کجا باید فهمید که نظام عام و خاص مزبور اقتضای آن را دارد؟ در جواب می‌گوییم : از اینکه می‌بینیم جهازات وجودی خود ما نیز آن را اقتضا دارد. خواهی گفت از کجا بفهمیم جهازات وجودی ما چنین اقتضایی را به حق دارد؟ می‌گوییم از این جا که می‌بینیم اقتضاهای آن قوانینی است (لا یتغیر) که در تمامی نظام عالمی که یکی از اجزای آن آدمی است جریان دارد, و حاکم بر آن و مدبر آن است, و آن را به سوی غایتی که دارد سوق می‌دهد, به همان غایتی که خدای سبحان مقدر فرموده.
با این حال اگر حق پیرو هوی و هوس ایشان شود, یعنی شرع و دین را به مقتضای هوای دل آنها گزاف و بیهوده تشریع کند, جز به این ممکن نیست. مگر آنکه به کلی اجزای عالم را از آنچه که باید باشد تغییر داده و علل و اسباب جاری در آن را با علل و اسبابی دیگر عوض کند, و نیز روابط منظم در اجزای آن را به روابطی گزاف و بیهوده تبدیل نماید - روابطی مختل و مناقض - تا هر یک مطابق دلخواه یکی از افراد بشر باشد, که معلوم است چنین تغییری مساوی است با فساد عالم. کار زمین و آسمان و موجودات بین آن دو و تدبیر جاری در آنرا به تباهی می‌کشاند, چون نظام جاری در همه عالم و تدبیر آن به هم پیوسته است و این طور نیست که عالم و بشریت هر یک برای خود نظام جداگانه‌ای داشته باشد.
این آن معنایی است که آیه شریفه (و لو اتبع الحق اهوا هم لفسدت السموات و الارض و من فیهن) بیانگر آن است.

[8] طباطبائی, سیدمحمد حسین, تفسیر المیزان, ج15, ص63.

[9] مکارم شیرازی, ناصر, تفسیر نمونه, ج14, ص276.

[10] فیض کاشانی, محسن, تفسیر صافی, ج3, ص405.

[11] طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ج7, ص200.

[12] حویزی, علی بن جمعه, نور الثقلین, ج3, ص548.

[13] سیوطی, جلال الدین, الدر المنثور, ج6, ص109- 110.

(منظور از ( ذکر ), قرآن است.

[14] الجوهرالثمین, شبر, ج4, ص284.

)

عوامل اعراض از حق



پیروی از گمان


گمان زدگی, زمینه ساز حق گریزی است: (وما یتبع اکثرهم الا ظنـا ان الظن لا یغنی من الحق شیــا...)

[15] یونس/سوره10, آیه36.

(و بیشتر آنها جز از گمان (و پندارهای بی اساس) پیروی نمی‌کنند (در حالی که) گمان هرگز انسان را از حق بی نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند) ....)

مرام پیشوایان کفر


در این آیه شریفه پیروی از ظن را به اکثر کفار نسبت داده, با اینکه همه آنان کافرند, و دلیلی یقینی بر مرام خود ندارند. و این بدان جهت است که پیشوایان کفر نسبت به درستی مرام خود نه تنها ظنی ندارند, بلکه به نادرستی آن و به حقانیت دین حق یقین دارند, چیزی که هست بغی و دشمنیهائی که با هم دارند وادارشان کرد به اینکه به خاطر حق دست از باطل برنداشته همچنان مردم را به سوی باطل دعوت کنند, پس اقلیتی که همین پیشوایان ضلالت باشند پیرو ظن نیستند, و پیرو ظن همواره اکثریت مردمند, که به تقلید کورکورانه از پدران راه باطل آنها را دنبال کرده و می‌کنند.

[16] طباطبائی, سیدمحمد حسین, تفسیر المیزان, ج10, ص87.

[17] مکارم شیرازی, ناصر, تفسیر نمونه, ج8, ص285.



جهل


جهل, عامل رویگردانی اکثریت مشرکان از حق است: ‌(ام اتخذوا من دونه الهه... بل اکثرهم لا یعلمون الحق فهم معرضون)

[18] انبیا /سوره21, آیه24.

(آیا آنها جز خدا معبودانی برگزیدند؟...اما اکثر آنها حق را نمی‌دانند و به این دلیل از آن رویگردانند.)

[19] طباطبائی, سیدمحمد حسین, تفسیر المیزان, ج14, ص385.

[20] مکارم شیرازی, ناصر, تفسیر نمونه, ج13, ص386.

[21] فیض کاشانی, محسن, تفسیر صافی, ج3, ص335.

[22] طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ج7, ص80.



هوای نفس


پیروی از هوای نفس, عامل اعراض از حق است: (قد نری تقلب وجهک فی السما فلنولینک قبله ترضـها... وان الذین اوتوا الکتـب لیعلمون انه الحق من ربهم... • ... ولـئن اتبعت اهوا هم من بعد ما جا ک من العلم انک اذا لمن الظــلمین)

[23] بقره/سوره2, آیه144.

[24] بقره/سوره2, آیه145.

(نگاه‌های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهائی) می‌بینیم, اکنون تو را به سوی قبله‌ای که از آن خشنود باشی باز می‌گردانیم, ...و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده بخوبی می‌دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهای خود خوانده‌اند که پیغمبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‌خواند) ...•... و اگر تو پس از این آگاهی متابعت هوسهای آنها کنی مسلما از ستمگران خواهی بود.)

معنای لئن اتبعت


(و لئن اتبعت اهوائهم, من بعد ما جا ک من العلم), در این جمله رسول گرامی خود را تهدید می‌کند ولی در حقیقت از باب (پسر بتو می‌گویم داماد تو بشنو) است, و معنا متوجه به امت است, میخواهد اشاره کند باینکه اگر کسی تمرد کند, اهوا یهود را پیروی کرده, و به همین جهت ستمکار است.

[25] طباطبائی, سیدمحمد حسین, تفسیر المیزان, ج1, ص491.



هدف قضیه شرطیه


در قرآن نظیر این گونه خطابها که به صورت قضایای شرطیه است نسبت به پیامبر مکرر دیده می‌شود و هدف آن در واقع سه چیز است :
نخست اینکه همگان بدانید در قوانین الهی هیچگونه تبعیض و تفاوتی در میان مردم نیست, و حتی پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند, بنابراین اگر به فرض محال, پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم انحرافی از حق پیدا کند, مشمول کیفر پروردگار خواهد شد, هر چند چنین فرضی در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزکاری امکانپذیر نیست, (و به اصطلاح قضیه شرطیه دلالت بر وجود شرط نمی‌کند).
دیگر اینکه سایر مردم حساب خود

لینک کمکی