بخشی از متن پاورپوینت قياس سوفسطائي مغالطي :
مغالطه
مغالطه, یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و بهمعنای خطای در تفکر یا شکل غیر معتبر از استدلال است.
فهرست مندرجات
1 - اصطلاحشناسی2 - نفی اشتراط کذب نتیجه
3 - کاربرد مغالطه
4 - حالات روانی مغالِطان
5 - مستندات مقاله
6 - پانویس
7 - منبع
اصطلاحشناسی
محدودترین تعریف مغالطه آن است که گفتهاند: قیاسی است مرکب از وهمیات یا مشبهات.
[1] مظفر, محمدرضا, المنطق, ص353.
تعریف دیگر این که: قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه صحیح نباشد و فساد آن یا از جهت ماده است یا صورت و یا هر دو.
تعریف عامتر و کلیتری نیز وجود دارد که در آن انواع خطاها و آشفتگیهایی که کم و بیش مرتبط با خطای در استدلال است نیز به معنای وسیع کلمه مغالطه نامیده میشود. طبق تعریف اخیر میتوان وقوع مغالطات را در حوزه عالم استنتاج در نظر گرفت؛ به این معنا که شخص با مقدمات یا بدون مقدمات, از راههای منطقی یا غیر آن, و به صورت معتبر یا غیر معتبر بخواهد صدق یا کذب گزارهای را نتیجه بگیرد.
بنابراین در تعریف مغالطه به معنای عام میتوان چنین گفت: "هر نوع خطا در حوزه تصورات یا تصدیقات؛ اعم از این که عمدی باشد یا سهوی و اعم از این که مغالطهگر خود به خطا بیفتد یا دیگری را به خطا بیندازد و اعم از این که مغالطهگر در صدد تعریف یا استدلال باشد یا نباشد".
بنابر تعریف اخیر, گاهی عنوان مغالطه حتی به چیزی در حد یک تصور یا باور (تصدیق) نادرست اطلاق میشود, و مغالطه مساوی میشود با هر نوع خطا در تصور و تصدیق.
البته در تمام این تعریفها این نکته مفروض است که آگاهانه و عمدی بودن یا غیر آگاهانه و سهوی بودن, تاثیری در تعریف مغالطه ندارد. مغالطه را نسبت به کسی که گول خورده و حق را نشناخته و باطلی را حقیقت پنداشته است "غلط", و خود شخص را (غالط" (غلط کار) مینامند و نسبت به دیگران که اغفال میشوند "مغالطه", و کسی که دلیل فاسد را برای دیگران حق جلوه میدهد "مغالِط" (مغالطه کننده) نامیدهاند.
[2] مشکوهالدینی, عبدالمحسن, منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه, ص657-660.
[3] خواجه نصیرالدین طوسی, محمد بن محمد, اساس الاقتباس, ص342.
[4] مظفر, محمدرضا, المنطق, ص475.
نفی اشتراط کذب نتیجه
در مغالطه لازم نیست که نتیجه دروغ باشد؛ زیرا ممکن است قضیهای درست از مقدمات دروغ یا از مقدمات راست و ترکیب غیر صحیح نتیجه گرفته شود و یا مقدمات راست و با ترکیب صحیح باشد لیکن مطلوب دیگری را ادا کند و قضیه دیگری را به جای نتیجه حقیقی بیاورند, در همه موارد مزبور مغالطه شده است. بنابراین هرگاه قضیه صادق از دلیل کاذب ثابت گردد آن هم نوعی از مغالطه است.
کاربرد مغالطه
مغالطه دو کاربرد (عام و خاص) دارد.
1. در کاربرد خاص, مترادف سفسطه (و در مقابل مشاغبه) است, و در کاربرد عام, مَقسم برای سفسطه و مشاغبه است.
2. مغالطه در کاربرد عام, به لحاظ صورت, به قیاس مغالطی (مغالطه قیاسی), استقرای مغالطی (مغالطه استقرایی) و تمثیل مغالطی (معالطه تمثیلی) تقسیم میگردد. و به لحاظ ماده, به مغالطه سوفسطایی (سفسطایی) و مغالطه مشاغبی تقسیم میشود. کسی را که تشبّه به صاحب برهان میجوید یعنی قضایای شبه یقینی را به جای یقینی به کار میگیرد سوفسطایی, و صناعت او را سفسطه, و قیاس مزبور را قیاس سوفسطایی (سفسطایی) مینامند, و کسی را که تشبّه به جدلی میجوید؛ یعنی قضایای شبه مشهور را به جای مشهور به کار میگیرد مشاغبی, و صناعت او را مشاغبه, و قیاس مزبور را قیاس مشاغبی مینامند.
3. البته گاهی مغالطه در خطابه نیز به کار میرود, و مشروط به آن است که مفید اقناع باشد. قیاسات خطابیِ مغالطی را "ضمائر محرّفه" یا مغالطه اقناعی میگویند.
مغالطه سفسطایی یا سفسطه, به لحاظ صورت, فقط در قالب قیاس است؛ زیرا میباید شبیه برهان باشد و برهان, جز در قالب قیاس نمیگنجد, اما مغالطه مشاغبی میتواند در قالب هر یک از قیاس و استقرا و تمثیل تشکیل شود. البته سفسطه و مشاغبه در بعضی آثار (مثل اساس الاقتباس) به خود صناعت اطلاق شده است؛ یعنی صناعت مربوط به قیاس سوفسطایی را سفسطه, و صناعت مربوط به قیاس مشاغبی را مشاغبه گفتهاند. اما در بعضی دیگر, هر یک از این دو (سفسطه و قیاس سفسطی یا سوفسطایی, و همچنین مشاغبه و قیاس مشاغبی) به صورت مترادف, بر خود قیاس اطلاق شده است. و همین دو نوع کاربرد را نسبت به مغالطه هم میتوان در آثار منطقی مشاهده کرد.
[5] مشکوهالدینی, عبدالمحسن, منطق نوین مشتمل