بخشی از متن پاورپوینت کنيزک :
کنیز
کَنیز یا کَنیزَک در گذشته به معنای پیشخدمت مؤنث بوده است ولی بیشتر به معنای برده مؤنث از این واژه سود برده میشود, در مورد کنیزان و توجیه حضور آنان در جامعه اسلامی باید گفت کنیز چیزی جدای از سایر بردگان نیست و در همه موارد از فلسفه اسارت یا خرید و فروش گرفته تا راهکارهای برخورد با این زنان تفاوتی بین زن و مرد اسیر وجود ندارد؛ چنانکه در مورد مردان برده همینگونه بود.
فهرست مندرجات
1 - ورود کنیز به جامعه اسلامی2 - تکلیف برخورد با اسرای جنگی
3 - کارکرد زنان اسیر در جامعه اسلامی
4 - حکم کنیزان غیر اسیر
5 - راهکار اسلام برای ریشهکن ساختن بردهداری
5.1 - بستن سرچشمه بردگی
5.2 - گشودن دریچه آزادی
6 - بررسی مسئله جنسی کنیزان
6.1 - ضوابط رابطه جنسی مالک با کنیز
7 - پانویس
8 - منبع
ورود کنیز به جامعه اسلامی
کنیزان از دو راه به جامعه اسلامی وارد میشدند:
1. زنانی که در میدانهای جنگ شرکت میکردند و اسیر میشدند. (در قدیم در جنگها قبیله در جنگ درگیر بود؛ یعنی زنان و مردان و کودکان همگی اعضای میدان نبرد بودند. برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش میکردند. سهم زنان کمتر از مردان نبود. وقتی یک طرف شکست میخورد, تمام مردان و زنان و کودکان و اموالی که در میدان بود, به اسارت طرف مقابل در میآمد.)
2. زنانی که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند. بردهفروشها آنها را به جامعه اسلامی میآوردند و میفروختند.
در خصوص گروه دوم در انتها بحث خواهیم کرد اما در مورد گروه اول بر اساس تحلیلی که در مورد همه اسرای جنگی ارائه میشود, میتوان گفت بردگی آنان منطقیترین گزینه در آن وضعیت بود؛ در واقع لازم بود این زنان به نوعی در متن جامعه به خدمت گرفته میشدند تا زمینه اسلام آوردن آنها فراهم گردد.
تکلیف برخورد با اسرای جنگی
فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند؛ تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آنها برخورد کند؟
جواب از چند گزینه خارج نیست؛ یا باید آنها را از دم تیغ بگذراند, یا در زندان اسیر کرده و یا آنها را آزاد نماید؛ اگر دقت کنیم همه این موارد دچار مشکلات عدیدهای است؛ زندانی کردن اسرا علاوه بر همه مفاسدی که اصل قانون زندان در پی دارد, بار مالی سنگینی را بر دولت اسلامی تحمیل میکرد. جدای آن که با نیاز مالی بسیار مسلمانان در آن مقطع زمانی و کمبودهای فراوان و حجم زیاد اسرا این امر امکانپذیر نبود.
کشتن همه اسرا هم نتایج مثبتی در پی نداشت زیرا بسیاری از این افراد شناخت کاملی از اسلام نداشتند. چه بسا با آشنایی درست به اسلام میگرویدند. به علاوه کشتن بیشتر افراد آثار و نتایج سو فرهنگی و روانی در پی داشت که با فلسفه اسلام همخوانی نداشت.
از طرف دیگر آزادی همه اسرا هم کاری بسیار نامعقول بود, زیرا این افراد کسانی بودند که با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته, حتی برخی از آنان را کشته بودند. یقینا آزادی آنها همان و بازگشت به آغوش کفار و آمادگی برای شرکت در نبرد بعدی همان؛ پس ناچار لازم بود بدون آن که نگهداری آنها هزینه و فشاری بر جامعه اسلامی وارد کند, این افراد در متن جامعه به نوعی وارد شوند که هم آثار مثبت اقتصادی و رفاهی برای جامعه در پی داشته باشند و هم زمینه آشنایی آنها با حقایق اسلام و بستر میل و گرایش به اسلام در آنها فراهم گردد. این همان قانون بردهداری مورد امضا و تجویز اسلام بود که اعمال شد.
کارکرد زنان اسیر در جامعه اسلامی
در مورد کارکرد این زنان اسیر در جامعه اسلامی باید گفت:
اولا: هرچند برخی اصرار دارند بردگی زنان را تنها نوعی بهرهکشی جنسی بدانند اما حقیقت امر این گونه نبوده است, زیرا کنیزان در بسیاری از موارد فعالیتهای بیشتری از غلامان انجام میدادند. امور داخلی منزل و مسائل مرتبط با آن بر عهده آنان بود؛ به علاوه نیاز جنسی امری طرفینی است که در جامعه آن روز بسیار معقولتر و شفافتر با آن برخورد میشد. به بهانههای واهی بر آن سرپوش نهاده نمیشد.
اگر قرار بود این زنان در جامعه اسلامی حضور داشته و به مناطق خود باز نگردند, ولی برقراری رابطه جنسی با آنها جایز نباشد, هم به دلیل فقر موجود در جامعه, زمینهای برای ورود این افراد در متن جامعه نبود و مسئولیت آنها بر عهده حکومت میافتاد و هم بستر صحیح و ضابطهمند برطرف کردن نیازهای غریزی برای آنها فراهم نمیشد, در نتیجه این امر میتوانست زمینهساز بروز جدی مشکلات و مفاسد بیشمار برای آنها و جامعه باشد.
ثانیا: مسائل مرتبط با هر جامعهای را باید در همان فرهنگ و رسوم و در همان وضعیت خاص زمانی و مکانی مورد توجه قرار داد؛ بسیاری از اموری که در جامعه ما قابل درک نبوده, نامعقول به نظر میرسد در جامعه زمان بعثت, طبیعی و قابل قبول بود, مثلا اینکه زنی در طول زندگی شوهران متعددی داشته باشد که حتی برخی از آنها دشمنان قبلی قبیله او بلکه قاتلین بستگان او باشند, با توجه به کثرت جنگها و نزاعها و قوانین آزاد ازدواج یا انواع بهرهمندی جنسی از زنان در آن زمان امری متداول بود.
به علاوه رفتار خشن و خشک در جامعه آن زمان با زنان به گونهای بود که زن همانند کالایی از خانهای به خانه دیگر منتقل میشد. با فوت همسر به عنوان ارث در بین وراث تقسیم میشد یا به بدترین اشکال از مردی به مرد دیگر میرسید؛ در نتیجه اینکه زنی بعد از شکست قبیلهاش با مسلمانان به جامعه اسلامی وارد شده و در تملک مردی مسلمان (که بر اساس آموزههای اسلامی با او رفتاری محترمانه و کریمانه داشته باشد) دربیاید, نه تنها غیرقابل تحمل و نامطلوب نبود, بلکه آن قدر مطلوب بوده که حتی مورد توجه زنان مشرک قرار میگرفت. برخی از آنها از جامعه شرکآلود مکه فرار کرده, خود را به مدینه میرساندند و خواستار قرار گرفتن در پناه جامعه اسلامی میشدند.
در نتیجه, همه این ضوابط و قوانین به شکلی تنظیم شد که در نهایت زنان بسیاری از جامعه شرک و کفر کنده شده, به جامعه اسلامی متصل گردند. در اکثر موارد پس از ورود این زنان در جامعه اسلامی و آشنایی با فرهنگ اسلام و تعلق جنسی که به مردان مسلمان پیدا مینمودند, اسلام آورده, از ظلمت کفر بیرون آمده و در زمان کوتاهی نیز آزاد شده, به عنوان یک زن مسلمان آزاد به منزلت والایی دست مییافتند.
در خصوص نحوه روابط زناشویی با زنان اسیر هم اجمالا میتوان گفت: زن کافری که در جنگ به اسارت مسلمانان در میآمد, در صورتی که به هر دلیلی آزاد نمیشد, به منزله کنیز محسوب شده, این امر در حکم طلاق وی از همسر قبلی کافرش بود. در نتیجه بعد از گذراندن دوران عده, میتوانست شریک جنسی مالکش محسوب گردد که توضیحات بیشتر این امر در انتها خواهد آمد.
حکم کنیزان غیر اسیر
اما در خصوص کنیزان موجود در جامعه (کنیزان غیر اسیر) و این که چرا اسلام از ابتدا همه را آزاد اعلام نکرد هم باید دانست که باز در این امر تفاوتی بین این کنیزان و غلامان نبود و حقیقت عدم تحقق این برخورد ضربتی بعدها خود را به خوبی نشان داد؛ برای درک بهتر این امر باید به چند نکته توجه داشت:
برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته لازم است:
1. اصلاح عادات غلط و فرهنگ نادرست به زمان نیازمند است. نمیتوان یک فرهنگ عمیق و رسوخ کرده در اعماق جامعه را برخوردی ناگهانی و انقلابی برطرف کرد. چنین برخوردهای شعاری اگر در آغاز اعمال میشد, هیچ ضمانت عملی بر دوام آنها وجود نداشت. چه بسا طرح این قوانین عجین شده در اعماق فرهنگ و باورهای اجتماعی و اقتصادی جامعه, به اصل ایمان و اعتقاد مسلمانان نو ایمان لطمه وارد میساخت؛ البته چنان که ذکر شد این نوع برخورد هدفمند, مختص بردهداری نبود, بلکه در برخی انحرافات رفتاری دیگر هم اعمال شد.
2. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند. گاهی بخش عظیمی از جامعه را تشکیل میدادند. اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغی میشد, رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانوادههایشان میشد؛ زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی. حداقل اثر سو آزاد کردن این جمعیت انبوه, مختل کردن امنیت جامعه بود. بررسی دقیق ابعاد این مسئله نشان میدهد که برخورد ضربتی و یک باره با مسائلی مانند بردهداری, امری غیرحکیمانه, بلکه غیرممکن است؛ از این رو اسلام, در برخورد با این مسئله به اصلاح تدریجی پرداخت.
تاریخ بعدها روش صحیح مبارزه تدریجی با این رسم جا افتاده را تایید کرد. خط بطلان بر مبارزه سریع و بیبرنامه در مورد این گونه امور مهم و رسوخ یافته در اعماق باورها و فرهنگها کشید؛ در تاریخ معاصر آمده که رییس جمهور آمریکا بدون ایجاد مقدمات لازم به یکباره بردهداری را لغو و ممنوع اعلام کرد, ولی بردگانی که به ظاهر آزاد شده, ولی روحا آزاد نشده بودند و توان روحی و اجتماعی اداره خود را نداشتند, از صاحبان خود به التماس میخواستند مثل سابق آنان را به بردگی بگیرند و ر