بخشی از متن پاورپوینت کنوزالحکمه :
کنوز الحکمه (کتاب)
(کنوز الحکمه), به زبان فارسی , آخرین کتابی است که شیخ احمد جام , آن را در سال 533 ق, در سن 93 سالگی تالیف نموده است و غرض از تالیف آن, دست گیری و راهنمایی طالبان حقیقت بوده است.
این کتاب, از سویی, تفسیر عرفانی و انفسی برخی از آیات الهی است و از سویی دیگر, بیان و شرح مبانی اهل عرفان و حکمت است, لذا تسمیه آن به (کنوز الحکمه) خالی از لطف نیست.
فهرست مندرجات
1 - ساختار کتاب2 - گزارش محتوا
2.1 - باب اول
2.2 - باب دوم
2.3 - باب سوم
2.4 - باب چهارم
2.5 - باب پنجم
2.6 - باب ششم
2.7 - باب هفتم
2.8 - باب هشتم
2.9 - باب نهم
2.10 - باب دهم
2.11 - باب یازدهم
2.12 - باب دوازدهم
2.13 - باب سیزدهم
2.14 - باب پانزدهم
2.15 - باب شانزدهم
2.16 - باب هفدهم
2.17 - باب هجدهم
2.18 - باب نوزدهم
3 - وضعیت کتاب
4 - منبع
ساختار کتاب
کتاب, مشتمل بر یک مقدمه و بیست باب است که نیمی از آن, به تفسیر عرفانی آیات قرآنی پرداخته و ده باب دیگر (باب اول و بابهای دوازدهم تا بیستم) به مباحث دقیق عرفان و حکمت اختصاص دارد.
لازم به ذکر است که (کنوز الحکمه), در حوزه ی شعر فارسی نیز دارای ارزش و اعتبار خاصی است و اشعاری که در آن به کار رفته است, در نگاه ادبی, مهم و قابل توجه است.
(سجع), از مهمترین جلوه ی ادبی در نثر شیخ احمد به شمار میرود. در کنار سجع , آرایههای ادبی دیگری نیز مشاهده میشود که به ارزش و اهمیت کتاب میافزاید.
گزارش محتوا
باب اول
باب اول, درباره الهام ملهم است. در این باب بیان میشود که تمام امورات نظام هستی دارای ظاهر و باطنی است و انسان عاقل نباید فقط به ظاهر کفایت کند و از باطن بی خبر باشد و شخص عارف موحد, باید مطلع به سر و علانیه از حد و حدود باشد.
باب دوم
باب دوم, در تفصیل معنای (و الشمس و ضحاها) میباشد. شیخ جام بیان میکند که سخیترین اشیا آفتاب است. چون آفتاب سر از مطلع و برج خویش برآرد, همه تاریکیها از جهان ببرد و خدای سبحان از آن جهت به شمس سوگند یاد میکند که بسیاری از چیزها, به وسیله شمس عزیز میشوند و او خود, به نفس خویش, عزیز است.
باب سوم
در باب سوم, درباره ی (نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا), سخن میگوید که این سرا, سرای فانی است و هر که به قسمت قسام راضی نباشد, از او بوی کفر میآید. چه بسا مردان شیر دلی که خواستند, این قسمت را تغییر دهند و تبدیل کنند, اما نتوانستند و بالاخره از دنیا رخت بربستند.
باب چهارم
باب چهارم, در معنای آیه ی (و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها...) است. شیخ جام, بعد از توضیح آیه شریفه بیان میکند که شرم باد بر کسی که دعوی مؤمنی و دوستی خدا میکند و خدا را به یک نان, استوار نمیدارد و این, نه شرط دوستی و نه شرط خداشناسی است. شرم باد ما را از چنین اعتقاد به پروردگار عالم.
باب پنجم
در باب پنجم, در باره ی معنای آیه ی شریفه (و علی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین) صحبت میکند. در این آیه, خدای سبحان بیان میفرماید که هر کس که توکل ندارد, از دایره ی مؤمنان بیرون است و اصل بندگی, آن است که انسان توکل داشته باشد, چون هرچه به او میرسد, همه عطای اوست؛ اگر نعمت است, از اوست و اگر شدت است, هم از اوست.
باب ششم
باب ششم, درباره ی معنای آیه ی شریفه ی (من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب), بحث میکند که چون خدای عزّوجلّ مؤمنان را دوست دارد و دنیا را دشمن, لذا دوست را به دوست ارزانی میدارد و دشمن را به دشمن و این, نه به جهت خوار کردن مؤمنان است که ایشان را از دنیا کم میدهد, بلکه از عزت ایشان است؛ هم چنان که کافران را دشمن دارد و نیز دنیا را دشمن دارد, لذا دشمن را به دشمن میدهد و دوست را به دوست.
باب هفتم
در باب هفتم, در باره ی آیه شریفه (ا و لم یعلموا ان الله یبسط الرزق لمن یشا و...) , سخن میگوید که حق سبحانه و تعالی, چون احکم الحاکمین است و به کار بندگان خبیر وبصیر میباشد, لذا هر کاری میکند به صلاح بنده است؛ اگر مصلحت در فراخ کردن روزی باشد, آن را وسعت میدهد و اگر مصلحت در تنگی روزی است, آن را تنگ میکند تا بنده نه یاغی گردد و نه طاغی و بهترین روش بندگی آن است که در هر دو حالت راضی باشد.
باب هشتم
باب هشتم, در معنی آیه شریفه ی (و لولا ان یکون الناس امه واحده...) , بحث میکند و در ضمن آن, روایاتی را متذکر میشود که نشست و برخاست با اغنیا را در حکم مصاحبت با مردگان دانسته و درویشی و جهاد در راه خدا را به عنوان بهترین پیشهها معرفی میکند.
باب نهم
باب نهم, اختصاص به آیه ی شریفه ی (افوض امری