پاورپوینت کنترل‌جمعيت

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن پاورپوینت کنترل‌جمعيت :


کنترل جمعیت




کنترل جمعیت به‌معنای به‌کار بستن سیاست‌هایی در جامعه در جهت کاهش رشد جمعیت به‌دلیل وجود مشکلات گوناگون اجتماعی در جامعه است. در گذشته کنترل جمعیت به‌دلیل عدم کثرت جمعیّت در جهان, مطرح نبوده, لذا اسلام نیز همانند دیگر ادیان به‌افزایش نسل مسلمانان توصیه کرده و آیات و روایات فراوانی دلالت بر استحباب کثرت اولاد و فرزندان به‌عنوان حکم اوّلی و با قطع‌نظر از عوارض جانبی آن بیان شده است.
اگر با شواهد و دلائل روشن و مورد اعتماد, ثابت شود, کثرت اولاد در یک مقطع زمانی خاص یا نسبت به بعضی از جوامع مسلمین, موجب ضعف و سستی و سختی آن‌ها خواهد شد و مشکلات گوناگون اجتماعی به‌بار خواهد آورد, در این صورت بین استحباب کثرت اولاد و لزوم جلوگیری از ضعف مسلمانان و مشکلات اجتماعی, تزاحم ایجاد می‌شود. برای رفع تزاحم بین آنها, بحث جلوگیری از باروری و کنترل جمعیّت مطرح می‌گردد.

فهرست مندرجات

1 - حکم فقهی جلوگیری از بارداری
2 - روش‌های کنترل جمعیت
2.1 - عقیم‌سازی
2.1.1 - ادله حرمت عقیم‌سازی
2.2 - منع موقّت از حمل
3 - پانویس
4 - منبع


حکم فقهی جلوگیری از بارداری


آیات و روایات فراوانی دلالت بر استحباب کثرت اولاد و فرزندان به‌عنوان حکم اوّلی و با قطع‌نظر از عوارض جانبی آن می‌باشد, حال اگر با شواهد و دلائل روشن و مورد اعتماد, ثابت شود, کثرت اولاد در یک مقطع زمانی خاص یا نسبت به بعضی از جوامع مسلمین, موجب ضعف و سستی و سختی آن‌ها خواهد شد و مشکلات گوناگون اجتماعی به‌بار خواهد آورد, در این صورت بین دو حکم یاد شده (استحباب کثرت اولاد و لزوم جلوگیری از ضعف مسلمانان و مشکلات اجتماعی) تزاحم ایجاد می‌شود. برای رفع تزاحم بین آنها, بحث جلوگیری از باروری و کنترل جمعیّت مطرح می‌گردد.
فقیهان و دانشمندان مسلمان در مساله رشد جمعیّت, افزایش یا کاهش آن, دیدگاه‌های متفاوتی را بیان نموده‌اند, البتّه این دیدگاه‌ها بیش‌تر مربوط به فقهای معاصر می‌باشد که در پنجاه سال اخیر و با ورود بحث تنظیم خانواده به‌کشورهای مسلمان ابراز شده است, لیکن در گذشته این مسائل به‌دلیل عدم کثرت جمعیّت در جهان, یا مطرح نبوده یا به طرح دیدگاه‌ کلّی اسلام که همانند دیگر ادیان به افزایش نسل مسلمانان توجّه داشته, بسنده شده است.

روش‌های کنترل جمعیت


به هر صورت روش‌ها و ابزارهایی که می‌تواند برای کنترل جمعیّت مورد استفاده قرار گیرد, دو قسم است:

عقیم‌سازی


تعقیم (عقیم‌سازی) دائم و یا منع دائمی از حمل: تعقیم از عَقَمَ گرفته شده و عَقَمَ در لغت بمعنی قطع و خشکاندن و مانع از قبول اثر است. زن و مرد عقیم به کسانی گفته می‌شود که نمی‌توانند صاحب فرزند شوند و تعقیم, انجام عمل عقم است.

[1] ابن منظور, محمد بن مکرم, لسان العرب, ج12, ص412.

[2] جمعی از نویسندگان, معجم الوسیط, ص617.

و مقصود از تعقیم در مسائل فقهی, انجام اموری است که قدرت و توان صاحب فرزند شدن را از زن یا مرد و یا هر دو, به‌طور دائم بگیرد. این روش از دیدگاه فقهی حرام است.
امام خمینی (قدّس سرّه) در این‌باره می‌نویسد: (حرام است مرد از دارویی استفاده کند که قوّت تناسلی او را قطع نماید, هم‌چنین اگر زن با خوردن دارو و یا هر وسیله دیگر, خود را عقیم سازد, حرام است).

[3] امام خمینی, سیدروح‌الله, تحریر الوسیله, ج2, ص163.

هم‌چنین آیت‌الله فاضل لنکرانی می‌گوید: (جایز نیست انسان خود را عقیم نماید, زیرا نقص است).

[4] فاضل لنکرانی, محمد, جامع المسائل, ج1, ص488.

[5] فاضل لنکرانی, محمد, جامع المسائل, ج2, ص458.

عبارت برخی دیگر از فقها

[6] خویی, سیدابوالقاسم, صراط النجاه, ج1, ص360, سؤال 989.

[7] گلپایگانی, سیّدمحمّدرضا, مجمع المسائل, ج2, ص173.

[8] مجلّه فقه اهل‌بیت, شماره21, ص56 و بعد از آن.

نیز شبیه آن‌چه ذکر شد می‌باشد.

ادله حرمت عقیم‌سازی


حرمت عقیم‌سازی و منع دائم از باروری, علاوه بر این‌که در بعضی موارد مستلزم نظر و لمس حرام است که انجام آن جز در وقت ضرورت, جایز نیست, ممکن است با این ادلّه اثبات گردد, مانند:
1. اطلاق آیه شریفه قرآن که می‌گوید: خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید. (وَلَا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ اِلَی لتَّهْلُکَهِ؛

[9] بقره/سوره2, آیه195.

). تهلکه و هلاکت هر دو به معنی نابودی است و گفته شده تهلکه در موردی به‌کار گرفته می‌شود که نتیجه و عاقبت انجام کاری به هلاکت و نابودی آن بیانجامد.

[10] ابن منظور, محمد بن مکرم, لسان العرب, ج10, ص506.

[11] شیخ طوسی, محمد بن حسن, تفسیر التبیان, ج2, ص152.

این جمله مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد که مساله مورد بحث را شامل می‌شود.
علاّمه طباطبایی در توضیح آن می‌نویسد: (این کلام الهی مطلق است و از هر چیزی که موجب هلاکت و نابودی انسان گردد, نهی می‌نماید).

[12] طباطبایی, سیدمحمدحسین, تفسیر المیزان, ج2, ص64.

به بیانی روشن‌تر, این جمله دلیل است بر این‌که اضرار به نفس در صورتی‌که منجر به قتل نفس یا قطع عضوی از اعضای بدن یا تعطیلی قوّه‌ای از قوای انسان گردد, مانند: از کار افتادن قوّه مردانگی و توان فرزنددار شدن حرام است.

[13] جعفر سبحانی, نیل الوطر من قاعده لا ضرر, ص142.

[14] سبزواری, سیدعبدالاعلی, تفسیر مواهب الرحمن, ج3, ص126.



2. قرآن, دستور شیطان به پیروان خود را چنین نقل می‌کند: آن‌ها را گمراه می‌کنم و به آرزوها سرگرم می‌سازم و به آن‌ها دستور می‌دهم اعمال خرافی انجام دهند؛ گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینش پاک خدایی را تغییر دهند. (وَلَاَمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ للهِ؛

[15] نسا /سوره4, آیه119.

). این دستور, هر عملی که موجب تغییر خلقت اوّلیه انسان گردد, مانند: عمل اخصا (جلوگیری از توان مرد برای تولید مثل و فرزندان) را شامل می‌گردد.

[16] شیخ طوسی, محمد بن حسن, تفسیر التبیان, ج3, ص334.

[17] قرطبی, محمد بن احمد, تفسیر قرطبی, ج5, ص389.

[18] مشهدی, میرزامحمد, تفسیر کنز الدقائق, ج3, ص544.

کلمه اخصا که در عبارات برخی از مفسّرین به‌کار رفته, تعبیر دیگری از عقیم‌سازی می‌باشد. در نتیجه از این آیه نیز حرمت تعقیم استفاده می‌گردد, زیرا از اموری است که به فرمان شیطان انجام می‌شود و با فرمان پروردگار در تضادّ است. ولی همان‌گونه که بعضی از مفسّرین

[19] طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ج3, ص195.

[20] طباطبایی, سیدمحمدحسین, تفسیر المیزان, ج5, ص8485.

[21] سبزواری, سیدعبدالاعلی, تفسیر مواهب الرحمن, ج9, ص288ـ289.

فرموده‌اند, به‌نظر می‌رسد این جمله مربوط به تغییر خلقتی است که به دستور شیطان انجام شود و نمی‌تواند دلیل حرمت تعقیم به‌طور مطلق قرار گیرد.

3. اطلاق قاعده لاضرر: بی‌شک, عقیم‌سازی و منع دائم از باروری به هر وسیله‌ای که انجام شده باشد, ایجاد نقص در بدن است و نقص, ضرر است. و همان‌طور که اضرار به غیر حرام است, اضرار به نفس نیز حرام می‌باشد. بنابراین مساله مورد بحث, مشمول فرموده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌شود که فرمود: (لاَ ضَرر وَلاَ ضِرَارَ).

[22] شیخ کلینی, محمد بن یعقوب, الکافی, ج10, ص478, ح2.



4. بعضی از محقّقین

[23] محمدخالد منصور, الاحکام المتعلّقه با النسا فی الفقه الاسلامی, ص122.

برای اثبات حرمت عقیم‌سازی, به روایاتی که در مورد نهی از اختصا (کوبیدن و یا بیرون آوردن بیضه مذکّر, اعم از حیوان یا انسان, به‌گونه‌ای که بعد از آن قادر به تولید مثل نباشد.

[24] فیومی, احمد بن محمد, مصباح المنیر, ص171.

), وارد شده نیز تمسک کرده‌اند, مانند این‌که عثمان بن مظعون می‌گوید: از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سؤال کردم, آیا جایز است به اختصا مبادرت ورزم؟ فرمودند: این عمل را انجام نده, اختصا در امّت من, روزه گرفتن است. با روزه, شهوت خود را کنترل نمایید. (قالَ: لاَ تَفْعَلْ یا عُثْمَانُ فَاِنَّ اخْتِصا َ اُمَّتِیَ الصِّیَامُ).

[25] شیخ حرعاملی, محمد بن حسن, وسائل الشیعه, ج10, ص410, باب4, من ابواب الصوم المندوب, ح2.

به‌همین مضمون, از طریق اهل‌سنّت از عبدالله بن مسعود نیز روایت نقل شده است.

[26] ابن حجر عسقلانی, احمد بن علی, فتح الباری بشرح صحیح البخاری, ج10, ص5981, کتاب النکاح, باب 8.



لیکن این استدلال صحیح به‌نظر نمی‌رسد, زیرا اختصا مانع از ارضا و دفع شهوت در مورد مردان می‌باشد, ولی تعقیم فقط جلوگیری از بارداری است و با انجام آن, ارضای جنسی و دفع شهوت ممکن است. به علاوه اختصا مربوط به مردان است و قیاس زنان به مردان صحیح نیست.

منع موقّت از حمل


هر چن

لینک کمکی