بخشی از متن پاورپوینت کشوربحرين :
مجمعالجزایر بحرین
بحرین از جمله مناطقی است که حوادث بسیار در روزگار چشیده است. در این مقالهاا زتاریخ بحرین صحبت به میان آمده ست.
فهرست مندرجات
1 - به لحاظ جغرافیائی2 - اراضی جزیره بحرین
3 - جمعیت بحرین
4 - استقلال بحرین
5 - اقتصاد بحرین
6 - معادن بحرین
7 - دامداری و زراعت بحرین
8 - وضعیت راهها و جاده ها
9 - کشف کتیبه ای به خط میخی در بحرین
10 - بحرین در قدیم
11 - نامهای دیگر بحرین
12 - بحرین در گذر دوران
13 - بحرین در سال 325
14 - بحرین در سال 367
15 - بحرین در سال 442
16 - بحرین در سال 605
17 - بحرین در سال 633
18 - بحرین در سال 696 تا قرن هشتم
19 - بحرین در قرن هشتم
20 - بحرین در سال 912 تا 1011
21 - بحرین در سالهای 1011 و 1041 و 1043
22 - بحرین در سالهای 1050 و 1077 و 1113
23 - بحرین در سالهای 1121 و 1131 و 1148
24 - بحرین در سالهای 1151 تا 1197
25 - اقدامات آل خلیفه پس از اشغال بحرین
26 - عهدنامه ای با دولت انگلستان
27 - کلام شیروانی و روضهالصفا درباره اهالی بحرین در سال1248
28 - بحرین در سالهای1258 و 1261 و 1264 و 1282
29 - بحرین در سالهای1285 تا1314
30 - نتایج ظهور فعالیت دولتهای غربی
31 - منابع
32 - پانویس
33 - منبع
به لحاظ جغرافیائی
مجمع الجزایر کشوری در جنوب خلیج فارس, مشتمل بر 33 تا 35 جزیره. میان شبه جزیره قطر (به فاصله 28 کیلومتر) در مشرق و جنوب, و خاک عربستان سعودی (الاَحسا یا اَحسا ) در مغرب قرار دارد. خلیجهای کوچک بحرین, مغرب و جنوب غربی و شَلوا (سَلوا) جنوب و جنوب شرقی آن را فرا گرفته است. مجمع الجزایر بحرین قسمتی از منطقه ای است که در قدیم به آن بحرین (از بصره تا عمان) می گفتند). بحرین (جزیره مُحْرَق یا محرک) به خط مستقیم در 195 کیلومتری ایران (جنوب غربی جزیره نخیلو) واقع است. پایتخت و بندر مهم آن مَنامَه, و واحد پولش دینار (برابر هزار فَلس) است. مساحت بحرین 2 ر691 کیلومتر مربع است که تنها سه جزیره آن 539 کیلومتر مربع را دربر گرفته است. جزیره بزرگِ آن, بحرین, که با پنجاه کیلومتر طول و بین سیزده تا 25 کیلومتر عرض, 85% مساحت کشور را تشکیل میدهد, در جهت شمالی ـ جنوبی قرار دارد. این جزیره با گذرگاهی به طول 25 کیلومتر, از طریق جزیره اُمنَعسان (در دو کیلومتری شمال غرب جزیره بحرین) به کشور عربستان سعودی متصل است.دماغه راس البَر در جنوب جزیره است. جزایر محرق و سِتْرَه در شمال شرقی بحرین قرار گرفته اند. این جزایر با پلهایی به جزیره بحرین متصل اند. فاصله جزیره محرق با شهر منامه با راهی که در دریا ساخته شده حدود 5 ر2 کیلومتر است. جزایر دیگر بحرین عبارتاند از: جَدا در شمال ام نعسان, آل نَبیه صالح در مشرق بحرین (در شمال غربی ستره) و حوار در خلیج شلوا.
اراضی جزیره بحرین
اراضی جزیره بحرین در دشت و تپه های کم ارتفاع قرار گرفته است. حاشیه شمال آن (به عرض حدود پنج کیلومتر) حاصلخیز است و بیشتر مزارع و باغهای جزیره در این قسمت قرار دارد. آب و هوای قسمت مرکزی خشک و زمینهای آن کویری و پوشیده از گیاهان صحرایی است. زمینهای قسمت جنوبی (تشکیل یافته از شن وماسه) تا دماغه رأس البر در منتهی الیه جزیره امتداد یافته است.
[1] موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی, بحرین, ج1, ص3ـ4, تهران 1364 ش.
بلندترین نقطه آن در مرکز جزیره, به نام جبل الدُّخان, حدود 135 متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد. جزیره بحرین دارای منابع آب زیرزمینی و چشمهها و چاههای آرتزین (جوشان) است. بیشترین بارش بحرین در زمستان است و میانگین سالانه آن به حدود هشتاد میلیمتر میرسد. گاهی گرمترین دمای بحرین به حدود 49 درجه میرسد که میانگین آن حدود 36 درجه است. میانگین سردترین دمای آن نیز حدود هفده درجه است.جمعیت بحرین
در 1350 ش /1971 جمعیت بحرین به حدود 078, 216 تن میرسید و در 1360 ش /1981 به حدود 798, 350 تن افزایش یافت. از این جمعیت تقریباً 420, 238 تن (96 ر67%) شهرنشین بودند. همچنین از کل جمعیت, حدود بیست درصد ایرانی سرشماری شده است. از 85% جمعیت مسلمان بحرین تقریباً 40 تا 45% سنی و حدود 55 % تا 60 % شیعه اثنی عشری بودند. در 1367 ش /1988, بحرین حدود 040, 421 تن, و پایتخت آن, بندرمنامه, حدود 986, 121 تن جمعیت داشت. زبان رسمی بحرین عربی است و زبانهای فارسی و انگلیسی هم در آن رواج دارد.
استقلال بحرین
بحرین در 1350 ش /1971 به استقلال رسید و به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. از 1352 ش /1973, طبق قانون اساسی, دارای مشروطه سلطنتی شد و از لحاظ تقسیمات کشوری به شش ناحیه تقسیم شد که زیر نظر شهرداری اداره میشود. امروزه, خاندان آل خلیفه در بحرین حکومت میکنند که از عربهای عُتوبی عربستان و پیرو مذهب تسنن (مالکی) اند
[2] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص487, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
اقتصاد بحرین
اقتصاد بحرین عمدتاً بر پایه فعالیتهای بازرگانی و خدمات (حدود 2 ر64%) و بخش ساختمان (حدود 3 ر17%) است. پس از آن بخشهای صنایع و نفت(حدود12%) و بخش کشاورزی (حدود5 ر6%) قرار دارند. در 1903 (1321/1282 ش) صید و تجارت مروارید فعالیت اساسی اقتصاد بحرین را تشکیل میداد.در آن سال بر اثر کشف نفت بحرین و به بازار آمدنِ مروارید پرورشی ژاپن, صید مروارید دربحرین روبه کاهش نهاد و در 1339 ش /1960 متوقف شد.
معادن بحرین
مهمترین معادن بحرین نفت و گاز است. مقدار ذخایر نفت آن محدود است و بیشتر نفت پالایشگاه آن (در جزیره ستره) از عربستان سعودی با لوله و از طریق دریا وارد میشود. از صنایع جدید, کارخانه ذوب و ساخت ورقه های آلومینیوم (آلبا), کارخانه تهیه کودشیمیایی و مجتمع پتروشیمی دارد؛ و نیز در دهه هشتاد (1359ـ 1369ش) احداث کارخانه های آهن, فولاد و تولید گاز آن به پایان رسیده است. همچنین کارگاههای تعمیر کشتیهای بزرگ اقیانوس پیما دربحرین احداث شده است و در اسکله های آن کشتیهای پانصدهزار تنی میتوانند پهلو بگیرند. از صنایع دستی دارای صنایع ظریف و ساخت کشتیهای کوچک است.
دامداری و زراعت بحرین
دامداری و زراعت بحرین محدود است. پرورش اسب و شتر در آنجا رواج دارد. اراضی مزروعی آن به حدود 155, 12 هکتار میرسد, و زراعت عمدتاً در حاشیه شمال شرقی آن صورت میگیرد. محصولات عمده آن میوه, انواع سبزی و علوفه است. صیدماهی و میگو در بحرین انجام میگیرد و میگوی آن صادر میشود.
وضعیت راهها و جاده ها
آبادیهای آن با راهها و جادهها به منامه (پایتخت) می پیوندد. حدود 338 کیلومتر راه شوسه در بحرین احداث شده است.
[3] موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی, بحرین, ج1, ص13, تهران 1364 ش.
فرودگاه بین المللی آن در جزیره محرق است.کشف کتیبه ای به خط میخی در بحرین
هنری رالینسون در جزیره بحرین کتیبه ای به خط میخی کشف کرد که در آن از جزیره ای نام برده شده بود که به آن دیلمون میگفتند و به نظر او, جزیره بحرین همان دیلمون بوده است.
[4] پ و گلوب, ت گ بیبی, ج1, ص897, (تمدن فراموش شده خلیج فارس), سخن, دوره 11, ش 8 و 9 (آذر و دی 1339 ش).
[5] آرنولد تالبوت ویلسون, خلیج فارس, ج1, ص34, ترجمه محمد سعیدی, تهران 1348 ش.
در 1332ش /1953, باستان شناسان دانمارکی قدمت آثار مکشوفه در شمال جزیره بحرین را به عصر حجر رسانده اند,[6] پ و گلوب, ت گ بیبی, (تمدن فراموش شده خلیج فارس), ج1, ص887, سخن, دوره 11, ش 8 و 9 (آذر و دی 1339 ش).
[7] پ و گلوب, ت گ بیبی, (تمدن فراموش شده خلیج فارس), ج1, ص889, سخن, دوره 11, ش 8 و 9 (آذر و دی 1339 ش).
و نیز آثاری از عصر آهن در امتداد جاده منامه ـ بودایی در شمال دهکده عالی کشف شده است.[8] فری فلت, ص 126.
نتایج به دست آمده از کاوشهای باستان شناسان 1950ـ1970/1329ـ1349 ش در شمال جزیره بحرین در زیر قلعه پرتغالیها آثار تمدنی پنجهزار ساله را نشان میدهد. آثار مکشوفه عبارت است از باقیمانده شهری با برج و بارو و آثاری از فرهنگ (مادی) بربر (باربار) که به عنوان فرهنگ ناحیه دیلمون شناخته شده و در هزاره دوم یا سوم پیش از میلاد از مراکز تجاری سومریها به شمار میآمده است[9] بیبی, ص 108.
از آثار دوره اسلامی, ویرانه های مسجدی با مناره ای سالم از قرن پنجم (یازدهم) در آن دیده میشود.[10] گرارد و بل گریو, ص 14ـ 15.
بحرین دارای دانشگاهی در منامه است. اهل تشیع بحرین که در سابق بیشتر اخباری بودهاند حوزه علمی شیعی دارند. علمای شیعه بحرین بیشتر به بحرانی و عالمان سنی آن, اغلب به بحرینی شهرت دارند.بحرین در قدیم
درباره نامیده شدن جزیره اَوال به جزیره (بحرین) ادریسی مینویسد: (بین جزیره اوال و برّ فارس آبی جریان دارد و بین آن و برّالعرب جریان آب دیگری است).
[11] محمد بن محمد ادریسی, کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق, ج1, ص386, (بی جا, بی تا).
تاریخ جزایر (مجمع الجزایر) بحرین با تاریخ جزیره اَوال (یا اُوال) و ناحیه قدیمی به هم آمیخته و با تاریخ ایران, بویژه ایالت فارس, مشترک است. احتمالاً از قرن ششم پیش از میلاد, تابع گرهه[12] ابن حائک, صفه جزیره العرب, ج1, ص381, چاپ محمدبن علی أکوع, بیروت 1403/1983.
بود؛ حکومتگرهه پس از سقوط بابل در 539 ق م به دست سپاهیان کوروش[13] دائره المعارف فارسی, به سرپرستی غلامحسین مصاحب, ذیل (بابل), تهران 1345 ش ـ.
از سوی فراریان کلده ای (بابلی) در نزدیک احسا پدید آمد و متأثر از فرهنگ ایرانی[14] فرهنگ باستان پاولی, ذیل (گرهه).
.نامهای دیگر بحرین
نخستین بار, هنری راولینسون جزیره بحرین را همان جزیره ای دانست که در کتیبه ای به خط میخی (به دست آمده در بین النهرین) از آن نام برده شده بود. این جزیره را به زبان آکدی (نی دوک کی), به زبان سومری (دیلمون) و به زبان آسوری (تیلمون) (یا تیلوون) می گفتند
[15] آرنولد تالبوت ویلسون, خلیج فارس, ج1, ص34, ترجمه محمد سعیدی, تهران 1348 ش.
فرهنگ باستان پاولی, ذیل (گرهه)). ظاهراً دیلمون همان شهری است که در قسمت شمالی جزیره بحرین کشف شده است[16] بیبی, ص108.
. نام دیگر جزیره بحرین را در دوره اسکندر (متوفی 323 ق م) تیلوس (یا تولوس) هم ضبط کردهاند که احتمالاً با یکی از جزایر کنونی بحرین مطابقت دارد[17] جورج فدلو حورانی, دریانوردی عرب در دریای هند, ج1, ص121, ترجمه محمد مقدم, تهران 1338 ش.
[18] گوتشمیت, ص 77.
[19] آرنولد تالبوت ویلسون, خلیج فارس, ج1, ص57, ترجمه محمد سعیدی, تهران 1348 ش.
[20] جواد علی, المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام, ج2, ص19, بیروت 1976ـ 1978.
.در جغرافیای بطلمیوس نام جزیره بحرین یا یکی از جزایر آن ایت هار یا تارو (مرکزش دارین) نوشته شده است[21] جواد علی, المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام, ج1, ص176, بیروت 1976ـ 1978.
. در بیشتر منابع دوره اسلامی نام جزیره بحرین اَوال یا اُوال ضبط شده,[22] ابراهیم بن محمد اصطخری, کتاب مسالک الممالک, ج1, ص32, چاپ دخویه, لیدن 1967.
[23] ابن حوقل, کتاب صوره الارض, ج1, ص267, چاپ کرامرس, لیدن 1967.
[24] محمد بن احمد مقدسی, کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم, ج1, ص53, چاپ دخویه, لیدن 1967.
[25] یاقوت حموی, معجم البلدان, ج1, ص395, چاپ ووستنفلد, لایپزیگ 1866-1873, چاپ افست تهران 1965.
و به احتمال زیاد, در دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) هم اُوال خوانده میشده است.بحرین در گذر دوران
تا قرن چهارم, مطالب تاریخی مهمی درباره جزیره بحرین در دست نیست؛ ظاهراً پس از اسلام آوردن مردم احسا و قطیف, اهالی جزایر بحرین هم مسلمان شده اند.
بحرین در سال 325
در 325, به نوشته ابناثیر,
[26] ابن اثیر, الکامل فی التاریخ, ج6, ص260, بیروت 1405/1985.
در جنگ میان ابن رائق والبریدی, ابوعبدالله البریدی پس از شکست, به سوی جزیره اَوال عقب نشست و پس از مدتی نزد عمادالدوله بن بویه آمد.بحرین در سال 367
در 367 اَوال, شهر و مسجد جامع و بازارهای نیکویی داشت و جزو کوره اردشیرخُرّه محسوب میشد.
[27] ابن حوقل, کتاب صوره الارض, چاپ کرامرس, لیدن 1967.
در 372, بنابر نوشته حدودالعالم[28] حدودالعالم من المشرق الی المغرب, ص28, چاپ منوچهر ستوده, تهران 1340 ش.
جزیره اَوال ((وال)) برابر پارس قرار داشت و دارای دههای بسیار و با نعمت و لنگرگاه کشتی بود.بحرین در سال 442
در 442, نخستین بار ناصر خسرو
[29] ناصرخسرو, سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی, ص151, چاپ محمد دبیرسیاقی, تهران 1363 ش.
نام جزیره بحرین را به جای جزیره اَوال آورده است : (چون از لحسا به جانب مشرق روند هفت فرسنگی دریاست اگر در دریا بروند بحرین باشد و آن جزیره ای است پانزده فرسنگ طول آن و شهری بزرگ است و نخلستان بسیار دارد و مروارید از آن دریا برآورند. . . ). ادریسی[30] محمد بن محمد ادریسی, کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق, ج1, ص493ـ560, (بی جا, بی تا).
پس از ناصرخسرو مینویسد: (در جزیره اَوال شهر بزرگی است که بحرین خوانده میشود و نیک آباد است و کشتزارها و نخلستانهای فراوان دارد و پرنعمت و دارای چشمه های فراوانی است). و میافزاید که برین جزیره (در زمان او) امیری مستقل که مورد احترام مردم آن کرانه است حکومت میکند.[31] محمد بن محمد ادریسی, کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق, ج1, ص387, (بی جا, بی تا).
ظاهراً تا مدتها پس از ادریسی بحرین را جزیره اَوال هم میخوانده اند.بحرین در سال 605
در 605 جزیره اَوال در بحرکرمان (وگاهی در دریای پارس) ضبط شده است.
[32] محمد بن نجیب بکران, ج1, ص20, جهان نامه, چاپ محمدامین ریاحی, تهران 1342 ش.
[33] محمد بن نجیب بکران, ج1, ص43, جهان نامه, چاپ محمدامین ریاحی, تهران 1342 ش.
هنگام حمله مغول جزیره اوال, که دریای بحرین آن را فراگرفته بود, بستانها و باغهای لیمو ونخلهای فراوان داشت.[34] یاقوت حموی, معجم البلدان, ج1, ص395, چاپ ووستنفلد, لایپزیگ 1866-1873, چاپ افست تهران 1965.
بحرین در سال 633
در 633, ابوبکربن سعدبن زنگی (از اتابکان فارس), جزیره اَوال (جزیره بحرین), جزیره کیش و جزایر دیگر را ضمیمه فارس کرد,
[35] احمد بن ابی الخیر زرکوب شیرازی, شیرازنامه, ج1, ص56, چاپ بهمن کریمی, تهران 1310 ش.
[36] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی, تاریخ گزیده, ج1, ص506, چاپ عبدالحسین نوایی, تهران 1362 ش.
[37] عبدالله بن فضل الله وصاف حضره, تحریر تاریخ وصّاف, ج1, ص105, به قلم عبدالمحمد آیتی, تهران 1346 ش.
و نماینده مستعصم بالله, امیرمحمدابن ابی ماجه را از جزیره اَوال اخراج کرد.[38] عبدالله بن فضل الله وصاف حضره, تحریر تاریخ وصّاف, ج1, ص105, به قلم عبدالمحمد آیتی, تهران 1346 ش.
در زمان پادشاهی سِنْدِربَندی (پادشاه مَعْبَر, متوفی 692) ملک اعظم مرزبان هندی تقی الدین عبدالرحمان بن محمد طیبی وزیر بود. او هر سال 1400 سر اسب از خاصه ملک اسلام, جمال الدین, و بازرگانان جزیره کیش به معبر میبرد و از دیگر جزایر فارس چون قطیف و لَحسا (احسا ) و بحرین و هرموز و قُلْهاتو و غیرها اسب به معبر میبردند و قیمت هر سر اسب 220 دینار زر سرخ معین شده بود.[39] عبدالله بن فضل الله وصاف حضره, تحریر تاریخ وصّاف, ج1, ص186, به قلم عبدالمحمد آیتی, تهران 1346 ش.
بحرین در سال 696 تا قرن هشتم
در 696, بغداد و شیراز و دولتخانه کیش و بحرین (جزیره) به دست ایلخان, غازان خان, افتاد
[40] عبدالله بن فضل الله وصاف حضره, تحریر تاریخ وصّاف, ج1, ص206, به قلم عبدالمحمد آیتی, تهران 1346 ش.
. دراواخر 703, در زمان ایلخانیان شیخ الاسلام جمال الدین حکومت فارس را که اولجایتو به او داده بوده نپذیرفت و عازم دولتخانه کیش شد. چون پس از درگذشت تقی الدین عبدالرحمان طیبی (در 702) میان پادشاه معبر و جمال الدین اختلافات مالی پدید آمده بود, سرانجام منصب تقی الدین به جمال الدین واگذار شد.[41] عبدالله بن فضل الله وصاف حضره, تحریر تاریخ وصّاف, ج1, ص283, به قلم عبدالمحمد آیتی, تهران 1346 ش.
در این هنگام, جزیره بحرین به حکمرانان تاجرپیشه جزیره کیش وابسته بود و جزو ایران شمرده میشد. پس از اوایل قرن هشتم, نام جزیره اَوال, جزیره بحرین ضبط شده است. در 715, از لَحصا و قطیف و بحرین (جزیره) و هرموج (هرموز) نام برده شده است.[42] عبدالله بن محمد کاشانی, تاریخ اولجایتو, ج1, ص183, چاپ مهین همبلی, تهران 1348 ش.
در زمان قطب الدین تهمتن (پادشاه هرموز, متوفی 758) بسیاری از جزایر (خلیج فارس) به تصرف او درآمد,[43] احمد بن محمد غفاری قزوینی, تاریخ جهان آرا, ج1, ص191, تهران 1343 ش.
به طوری که در 734 به نوشته ابن بطوطه[44] ابن بطوطه, سفرنامه ابن بطوطه, ج1, ص251, ترجمه محمدعلی موحد, تهران 1361 ش.
کیش و قطیف و بحرین (جزیره) و قَلهات دردست امیر هرموز بود. در اوایل قرن هشتم, حمدالله مستوفی مینویسد: (بحرین از اقلیم دوم است و برآن جزیره آب روان, باغستان و دیههاست و از میوه های آن خرماست. اکنون جزیره بحرین داخل فارس و از ملک ایران است)[45] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی, کتاب نزهه القلوب, ص173, چاپ گی لسترنج, تهران 1362 ش.
و اضافه میکند: (درین بحر (خلیج فارس) جزایر بسیار است و آنچه مشهور و از حساب ملک ایران بشمارند و مردم نشین, هرموز, قیس (کیش), بحرین و خارک است)[46] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی, کتاب نزهه القلوب, صص234, چاپ گی لسترنج, تهران 1362 ش.
. در دوره ایلخانیان (654ـ750) جزیره بحرین در دست فرستادگان امیر چوپان (متوفی 728) بود. او شرف الدین محمود را به وزارت فارس و کرمان و یزد و کیش و (جزیره) بحرین منصوب کرد.[47] محمود کتبی, تاریخ آل مظفر, ج1, ص140, چاپ عبدالحسین نوایی, تهران 1364 ش.
[48] عباس اقبال آشتیانی, تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری, ج1, ص410, تهران 1364 ش.
بحرین در قرن هشتم
در قرن هشتم, والی هرموز تابع شاه شجاع الدین (متوفی 786) پسر امیر مبارزالدین از سلسله آلمظفر بود.
[49] عبدالرزاق سمرقندی, مطلع سعدین و مجمع بحرین, ج1, ص363ـ364, ج 1, چاپ عبدالحسین نوایی, تهران 1353 ش.
بحرین در سال 912 تا 1011
در 912 (یا 913) در زمان سلطنت شاه اسماعیل اول, پرتغالیها پس از تصرف جزیره هرموز در خلیج فارس, جزیره بحرین را که جزو ایالت فارس محسوب میشد, تصرف کردند و قلعه ای در شمال آن بنا نهادند و رکن الدین مسعود (برادر وزیر هرموز) دست نشانده پرتغالیها حاکم بحرین شد.
[50] اسکندرمنشی, تاریخ عالم آرای عباسی, ج2, ص614ـ615, تهران 1350 ش.
در 1010, در زمان پادشاهی شاه عباس اول, الله وردی خان بیگلربیگی فارس, قشون ایران را به سرکردگی یوسف شاه کلانتر برنقادی (برانغازی) از بندر عَسَلو (عسلویه) از راه دریا به منامه گسیل داشت. او پس از مدتی کوتاه, به فرماندهی خواجه معین الدین فالی, بحرین را به ایران بازگرداند. متعاقب آن, بارها امیر هرموز و پرتغالیها به بحرین (منامه) حمله کردند ولی از قشون ایران شکست خوردند.[51] جلال الدین محمد منجم یزدی, تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال, ج1, ص209ـ210, چاپ سیف الله وحیدنیا, تهران 1366 ش.
[52] اسکندرمنشی, تاریخ عالم آرای عباسی, ج2, ص615, تهران 1350 ش.
[53] اسکندرمنشی, تاریخ عالم آرای عباسی, ج2, ص980, تهران 1350 ش.
دراین جنگ, از غنایمی که به دست ایرانیان افتاد و به پرتغالیها تعلق داشت چهار توپ آهنی هفت گزی (بالوله) به وزن دوهزار من و چندین گلوله آهنی به وزنهای سه تا هفت من بود, که صنعتگران ایرانی از ساختن آن عاجز ماندند.[54] جلال الدین محمد منجم یزدی, تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال, ج1, ص332, چاپ سیف الله وحیدنیا, تهران 1366 ش.
پیروزی ایرانیان بر پرتغالیها خوشایند فرنگیها نبود به طوری که سفیر اسپانیا به سبب این کارِ الله وردی خان, به شاه عباس اعتراض کرد.[55] پیترو دلاواله, سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران), ج1, ص325, ترجمه شعاع الدین شفا, تهران 1348 ش.
بحرین در سالهای 1011 و 1041 و 1043
در 1011, بهزاد سلطان از سوی الله وردی خان حاکم ایالت بحرین شد و خود الله وردی خان با توپی که از پرتغالیها به غنیمت گرفته بود برای تسخیر قلعه شَمیل و مینا حرکت کرد.
[56] جلال الدین محمد منجم یزدی, تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال, ج1, ص235, چاپ سیف الله وحیدنیا, تهران 1366 ش.
در 1041, برخوردار سلطان ذوالقدر به حکومت حویزه و بحرین مأمور شد.[57] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی, تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی, ج1, ص247, چاپ احسان اشراقی, تهران 1366 ش.
در 1043, در دوره شاه صفی, سُوندک سلطان که از حکومت جزیره بحرین معزول شده بود, به دربار شاه صفی احضار شد. او شمشیر امیر تیمورگورکانی را به شاه هدیه کرد و دوباره به حکومت بحرین منصوب شد[58] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه, تاریخ منتظم ناصری, ج2, ص930, چاپ محمداسماعیل رضوانی, تهران 1363ـ1367 ش.
[59] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص232, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
بحرین در سالهای 1050 و 1077 و 1113
در 1050, به باباخان حاکم بحرین شغل دیگری داده شد.
[60] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی, تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی, ج1, ص260, چاپ احسان اشراقی, تهران 1366 ش.
در 1077, زمان سلطان, پسر قزلخان که مأموریت سیستان داشت, به حکومت جزیره بحرین منصوب شد.[61] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص232, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1113, قزاق سلطان به جای مهدیقلی خان از طرف دربار صفویه حاکم جزیره بحرین شد.[62] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص232ـ233, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
بحرین در سالهای 1121 و 1131 و 1148
در 1121, اعراب, جزایر بحرین, قشم و لارَک را گرفته به سوی بندرعباس حرکت کردند. از سوی ایران لطفعلی خان لکزی به بحرین عزیمت کرد ولی نزدیک بندرعباس صلح را بر جنگ ترجیح داد و از لشکرکشی به بحرین منصرف شد.
[63] تادوزیودا کروسینسکی, سفرنامه کروسینسکی, ج1, ص44ـ 45, ترجمه عبدالرزاق دنبلی (مفتون), چاپ مریم میراحمدی, تهران 1363 ش.
در 1131, امام مسقط, سلطان بن سیف دوم (از یعربیان), جزیره بحرین را تصرف کرد[64] لوریمر, ج 2, ص 836 ـ837.
[65] محمدحسین قدوسی, نادرنامه, ج1, ص46, مشهد 1339 ش.
و حکومت آنجا را به شیخ جبار طاهری[66] نقشه ایران, تهران 1346 ش.
سپرد.[67] محمدحسین قدوسی, نادرنامه, ج1, ص46, مشهد 1339 ش.
در 1148, محمدتقی خان, بیگلربیگی فارس, قشون شیخ بحرین, شیخ جبار هوله (یا هویله), را که در اواخر دوره صفویه آنجا را تسخیر کرده بود درهم شکست و جزیره بحرین را به ایران بازگرداند[68] ویلم فلور, حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی), ج1, ص154ـ 155, ترجمه ابوالقاسم سری, تهران 1368 ش.
[69] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی, تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی, ص277, چاپ احسان اشراقی, تهران 1366 ش.
[70] پری, ص 221.
.او پس از پیروزی, کلید قلعه بحرین را برای نادرشاه ارسال داشت و حکمرانی آنجا هم به محمدتقی خان تفویض شد[71] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی, تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی, ص277, چاپ احسان اشراقی, تهران 1366 ش.
[72] پری, ص 221.
.در این لشکرکشی هلندیها امکاناتی مانند اسلحه و کشتی دراختیار نادر گذاشتند.[73] ویلم فلور, حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی), ج1, ص153ـ 169, ترجمه ابوالقاسم سری, تهران 1368 ش.
بحرین در سالهای 1151 تا 1197
در 1151, سیف پسر سلطان امام مسقط, جزیره بحرین را تصرف, و مدت شش روز, مردم بحرین را قتل عام کرد.
[74] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص233, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1152, قشون نادرشاه به فرماندهی محمدتقی خان, نخست وارد کرمان شد. طبق فرمان نادر, بیگلربیگی کرمان میبایست پانصد تومان و پانصد سپاهی در اختیار وی قرار دهد و همچنین 270 تومان و پانصد سپاهی از نیروهای کرمان را به حاکم بحرین واگذار کند.[75] ویلم فلور, حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی), ج1, ص116, ترجمه ابوالقاسم سری, تهران 1368 ش.
پس از آن, محمدتقی خان (و بنابر برخی از منابع, با کلبعلی خان) مسقط را تصرف و شورشیان را سرکوب کرد. دراین حوادث, امام مَسقط نیز به قتل رسید.[76] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, ج1, ص84, تاریخ مسقط و عمان, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
[77] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, ج1, ص233, تاریخ مسقط و عمان, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
محمدتقی خان پس از این پیروزی با قشون خود و به همراهی شیخ جباره سردار قبیله هوله و محمدلطیف خان به بندرعباس بازگشت[78] ویلم فلور, حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی), ج1, ص162, ترجمه ابوالقاسم سری, تهران 1368 ش.
و نادرشاه حکومت مسقط و جزیره بحرین را به آل مذکور (شیخ نصر و شیخ غِیث) تفویض کرد.[79] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص233, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1154, نادرشاه, محمدتقی خان شیرازی را به مقام بیگلربیگی و صاحب اختیار فارس, گرمسیرات, لار و کلیه بنادر و جزایر از جمله بحرین منصوب کرد.[80] ویلم فلور, حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی), ج1, ص210, ترجمه ابوالقاسم سری, تهران 1368 ش.
در 1166, در دوره زندیه, شیخ نصر (آل مذکور) حاکم بوشهر با ناوگان و با یاری قشون مجهز عرب تبار خود, بحرین را از دست شورشیان درآورد[81] پری, ص 221_225.
. در 1179 (در دوره زندیه) حاکم بوشهر همچنان بر بحرین حکومت میکرد.[82] کارستن نیبور, سفرنامه کارستن نیبور, ج1, ص36, ترجمه پرویز رجبی, تهران 1354 ش.
در 1197, شیخ نصر از جزیره بحرین به قصد تصرف قطر حرکت کرد و پس از شکست سختی در زباره, از دولت ایران (در فارس) کمک خواست و خود به بوشهر رفت ولی حکومت فارس به تقاضای او اهمیت نداد[83] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص234, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
[84] تاجبخش, ص 43.
اقدامات آل خلیفه پس از اشغال بحرین
به دنبال آن, آل خلیفه (شیخ احمد نوه خلیفه) پس از اشغال بحرین, اعلام کرد که آماده است به ایران خراج بپردازد. دولت ایران به او اجازه داد که جزیره بحرین را نگه دارد و به نام حاکم ایرانی (فارس) در آنجا حکومت کند
[85] فاروقی, ص 72.
شیخ احمد پس از چهارده سال حکومت در 1210 درگذشت.[86] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص234, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1214, سید سلطان امام مسقط, جزیره بحرین را گرفت و بر آنجا نایبی گماشت. او هنگام مراجعت به مسقط جان سپرد.[87] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص234, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1215, سید سعید (امام مسقط) به بحرین آمد و آنجا را پس از جنگی سخت تصرف کرد و سلمان پسر احمد, که پس از سیدسلطان (نیابت امام مسقط) بحرین را به دست آورده بود, فرار کرد.[88] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص234ـ 235, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1216, سلمان دوباره به بحرین بازگشت.[89] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص235, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1224, سعود پسر عبدالعزیز امام نجد (از وهابیها) بحرین را تصرف کرد.[90] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص234, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
عهدنامه ای با دولت انگلستان
در 1236, برای نخستین بار, شیخ سلمان پسر احمد
[91] نقشه ایران, تهران 1346 ش.
عهدنامه ای با دولت انگلستان, بظاهر برای تأمین صلح و مبارزه با دزدان دریایی, امضا کرد,[92] جرج ناتانیل کرزن, ایران و قضیه ایران, ج2, ص547, ترجمه غ وحید مازندرانی, تهران 1362 ش.
[93] آرنولد تالبوت ویلسون, خلیج فارس, ج1, ص242, ترجمه محمد سعیدی, تهران 1348 ش.
و بر اثر آن, پای استعمار انگلیس رسماً به خلیج فارس بازشد و انگلیسیها جانشین پرتغالیها شدند. در 12 ذیحجه 1237/30 اوت 1822, شاهزاده حسین علی میرزا حاکم فارس شد و, به دنبال آن, مذاکراتی با انگلستان به عمل آمد. نتیجه این مذاکرات معاهده ای بودکه بین میرزا محمد زکی خان وزیر فارس با کاپیتان ویلیام بروس, کارمند دولت انگلستان مقیم بوشهر, به امضا رسید. در این قرارداد حقوق ایران در بحرین شناخته شد ولی حکومت هند این قرارداد را نپذیرفت و فتحعلیشاه نیز, چون پسرش بدون اجازه آن را امضا کرده بود, معاهده را توشیح نکرد[94] لوریمر, ج 2, ص 849.
[95] آدمیت, ص 253.
[96] منصوره اتحادیه, گوشههایی از روابط خارجی ایران, ج1, ص27, تهران 1335 ش.
در ماده دوم معاهده مذکور چنین قید شده بود: (جزیره بحرین پیوسته متعلق به ایالت فارس بوده است. مالکان آنجا, عربهای بنی عَتّابی (آل عتوب اند) که از چندی پیش بی انضباطی و تمرد نشان داده و به فرمانروای افواج بریتانیایی مراجعه, و از او تقاضای پرچمی غیر از پرچم ایران کردهاند. دستور داده میشود چنانچه پرچمی به آنها داده شده پس گرفته شود و از این پس دیگر کمکی به بنی عتّابی داده نشود)[97] تاجبخش, ص 70.
[98] تاجبخش, ص 250_251.
.در 1240, سلمان درگذشت و از او دو فرزند به نامهای احمد و خلیفه به جای ماند که به اتّفاق حکومت کردند. در 1243, پس از مرگ احمد پسر سلمان, برادرش خلیفه به حکومت جزیره بحرین رسید.[99] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص236, بحرین و قطر و روابط آنها با ایران, چاپ احمد اقتداری, تهران 1370 ش.
در 1245, خلیفه مرد و عبدالله پسر احمد جای او را گرفت[100] تاجبخش, ص 85.
کلام شیروانی و روضهالصفا درباره اهالی بحرین در سال1248
در 1248, شیروانی
[101] زین العابدین بن اسکندر شیروانی, بستان السیاحه, ج1, ص131, یا, سیاحت نامه, تهران 1315.
درباره اهالی بحرین مینویسد: (اهالی بحرین در فروعات به قول علمای اخبار عمل کنند و از فرقه اصولییّن احتراز لازم دانند و از قدیم مردم آنجا شیعه مذهب و در آن طریقه بغایت, متعصب بوده اند). در 1252, طبق مطالب ملحقات تاریخ روضه الصفا, در دوره محمدشاه, در بحرفارس شانزده جزیره از جمله بحرین متعلق به فارس بود.[102] رضاقلی بن محمد هادی هدایت, ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری, ج10, ص189, در میرخواند, تاریخ روضه الصفا, ج 8 ـ10, تهران 1339 ش.
در 1255, شیخ عبدالله که از قشون کشی مصریها به احسا و شاید بیشتر از شایعه تصرف بحرین از طرف سیدعمان به تحریک مصر احساس خطر میکرد, در پاسخ به تقاضای خالد (نماینده مصریها) درخواست کرد که تابع دولت ایران باشد[103] لوریمر, ج 2, ص 862.
.بحرین در سالهای1258 و 1261 و 1264 و 1282
در 1258, محمد پسر خلیفه بر بحرین مسلط شد.
[104] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه, تاریخ مسقط و عمان, ج1, ص237, بحرین و قطر و روابط