پاورپوینت قفقازستان

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن پاورپوینت قفقازستان :


قفقاز




سرزمین قفقاز در خارج از محدوده‌ی آسیای مرکزی قرار دارد. اسلام برای اولین بار در قرن هفتم توسط فاتحان عرب وارد آذربایجان و دیگر بخش‌های جنوبی قفقاز شد و سپس در جریان قرن یازدهم (به دنبال مهاجرت‌های سلجوقیان) در قفقاز جنوبی گسترش یافت. و به تدریج در جریان اواخر قرن هجدهم و در قرن نوزدهم تحت کنترل روسیه درآمد.

فهرست مندرجات

1 - اسلام در قفقاز
1.1 - اقدامات شیخ منصور
1.2 - اقدامات نقشبندی
2 - حاکمیت نظام جمهوری بر چین
2.1 - اقدامات یانگ
2.2 - اقدامات شنگ
2.3 - حزب کمونیست
2.3.1 - پاسخ عملی به انتقادها
2.4 - گاردهای سرخ
2.5 - آزادی عمل به مسلمانان
3 - نکته‌ی پایانی
4 - منبع


اسلام در قفقاز


سرزمین قفقاز در خارج از محدوده‌ی آسیای مرکزی قرار دارد اما همانند این منطقه به تدریج در جریان اواخر قرن هجدهم و در قرن نوزدهم تحت کنترل روسیه درآمد. امور داخلی قفقاز در هنگام برقراری سلطه‌ی روسیه بر آن توسط اشراف محلی رتق و فتق می‌شد. در آن هنگام این منطقه از سازماندهی سیاسی درخور توجهی برخوردار نبود. اسلام برای اولین بار در قرن هفتم توسط فاتحان عرب وارد آذربایجان و دیگر بخش‌های جنوبی قفقاز شد و سپس در جریان قرن یازدهم (به دنبال مهاجرت‌های سلجوقیان) در قفقاز جنوبی گسترش یافت. در جریان قرون دوازدهم و سیزدهم نیز اردوی زرین اسلام را به مناطق شمالی قفقاز انتشار داد. پس از آن در طی قرون شانزدهم و هفدهم خان‌های کریمه و سلاطین عثمانی این دین را بیش از پیش در قفقاز شمالی و جنوبی گسترش دادند. با این وجود به هنگام برقراری سلطه‌ی روس‌ها تنها تعداد‌اندکی از قفقازی‌ها (حدود 1/5 میلیون نفر) مسلمان بودند. در بسیاری از بخش‌های این منطقه نخبگان و اشراف محلی مسلمان بودند اما مردمان عادی هنوز اعتقادات روح باور داشتند.

اقدامات شیخ منصور


روس‌ها در اوایل قرن هجدهم قدم به خاک قفقاز گذاشتند. به دنبال فروپاشی امپراتوری صفویان دولت روسیه داغستان شمالی را به اشغال خود درآورد و عثمانی‌ها نیز گرجستان شرقی داغستان جنوبی را تصرف نمودند. سپس روس‌ها در سال‌های 4-1801 گرجستان را ضمیمه‌ی خاک خود کردند. در واکنش به این تحوّلات یک جنبش کشاورزی محلی توسط شخصی با نام شیخ منصور در قفقاز پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. شیخ منصور که احتمالاً پیرو فرقه‌ی نقشبندیه (چنانچه به نظر می‌رسد صوفیان نقشبندیه در جریان قرن هجدهم در قفقاز ظهور یافتند.) بوده است ادعا کرد پیامبر با فرستادن اسب سوارانی نزد وی از او خواسته است تا خود را به عنوان امام نزد مردم معرفی کند. جنبش وی بر چهار پایه قرار داشت: بازگشت به اسلام راستین و ناب, مقابله با آئین‌های مذهبی غیراسلامی, برقراری حاکمیت شریعت, و انجام جهاد علیه کفار. او توانست ائتلافی را از اشراف محلی و کشاورزان پدید بیاورد و بدین ترتیب جبهه‌ی نیرومندی را علیه اشغالگران تشکیل دهد. با این حال پس از مدتی اشراف محلی از این ائتلاف خارج شدند و نهایتاً در سال 1787 جنبش منصور با شکست در برابر نیروهای دشمن کاملاً از بین رفت. این جنبش علی رغم این که با شکست مواجه شد اما باعث تقویت نفوذ اسلام در بین مردم و فراهم شدن زمینه برای فعالیت‌های مبارزاتی صوفیان بعدی شد.

اقدامات نقشبندی


در جریان قرن نوزدهم صوفی‌گری در مناطق روستایی قفقاز گسترش پیدا کرد و به عنوان ابزاری برای مقاومت علیه سلطه‌ی روسیه مورد استفاده قرار گرفت. در این قرن امام‌های نقشبندی متعددی دست به سازماندهی مخالفت‌های مردمی علیه روس‌ها زدند. امام شامیل (فعال در 59-1834) مهم‌ترین مبارز نقشبندی در قرن نوزدهم بود. او توانست کشاورزان زمین‌دار را با هم متحد کند و آن‌ها را علیه روس‌ها و زمین‌داران طرف دار روس‌ها بشوراند. وی خواستار اجرای قوانین شریعت و ممنوعیت رقص, موسیقی, و سیگار کشیدن بود. جنبش شامیل نیز اگرچه شکست خورد اما باعث رونق صوفی‌گری در قفقاز گردید. پس از این جنبش اعتقاد به این که صوفیان می‌توانند با مخلوقات غیرمادی ارتباط برقرار کنند, ارواح خبیثه را دور کنند, و به عنوان واسطه بین مردم و خدا عمل کنند بیش از پیش در بین مردم گسترش پیدا کرد. آرامگاه‌های صوفیان و دیگر اماکن مقدس مثل تقاطع راه‌ها و تپه‌هایی که محل انجام جهاد علیه روس‌ها بودند. نیز به مراکز زیارتی مهمی تبدیل شدند و پذیرای زائران بسیاری گردیدند. درضمن علاوه بر نقشبندیه فرقه‌ی قادریه نیز مورد توجه مردم قرار گرفت و طرفداران بسیاری پیدا کرد. این دو فرقه در جریان سال 78-1877 مشترکاً شورشی را علیه روس‌ها به راه‌انداختند که البته با شکست روبه رو شد. در جریان انقلاب نیز مسلمانان قفقاز تلاش مجدّدی را برای بیرون راندن روس‌ها و تشکیل یک کشور مستقل انجام دادند. علمای این منطقه در سال 1917 کنگره‌ای را تشکیل دادند و طی آن فردی را به عنوان امام تعیین کردند تا شورش گسترده‌ای را علیه روس‌ها پدید بیاورد. این فرد در سال 1920 دست به شورش علیه روس‌ها زد. شورش مذکور نیز پس از پنج سال یعنی در سال 1925 با شکست مواجه شد. پس از سرکوب این شورش دولت روسیه رهبران مذهبی مسلمانان را دستگیر نمود, شورشیان را خلع سلاح کرد, و نهادهای اسلامی و دادگاه‌های مذهبی را برچید. با این وجود در جریان سال‌های 1928 تا 1936 و 1940 تا 1944 مجدداً شورش‌هایی توسط مسلمانان قفقاز به راه افتادند.
در جریان جنگ جهانی دوم کلیه‌ی مسلمانان چچن-اینگوش به قزاقستان و سیبری تبعید شدند و این منطقه به چند ناحیه‌ی اداری جداگانه تقسیم شد که یکی از آن‌ها تحت کنترل روسیه قرار گرفت و بقیه در اختیار جمهوری‌های سوسیالیستی گرجستان گذاشته شدند. همچنین در سال 1944 کلیه‌ی تاتارهای کریمه به اتهام همکاری با آلمان‌ها به آسیای مرکزی تبعید شدند و منطقه‌ی کریمه ضمیمه‌ی اوکراین گردید. درحال حاضر منطقه‌ی قفقاز تحت اداره‌ی یک جمهوری خودمختار قرار دارد. این جمهوری که در جریان دهه‌ی 1940 تشکیل گردیده است ضمن وفادار‌ی به رژیم شوروی امور داخلی قفقاز را مستقلاً اداره می‌کند.

حاکمیت نظام جمهوری بر چین


مسلمانان چین به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند: هوئی‌ها و بومیان آسیای مرکزی. هوئی‌ها مسلمانانی هستند که در سراسر چین بین‌هان‌ها زندگی می‌کنند و از نظر زبان و ویژگی‌های جسمی شبیه‌هان‌ها می‌باشند. آن‌ها برخلاف‌هان‌ها نیاکان خود را نمی‌پرستند, گوشت خوک نمی‌خورند, قمار بازی نمی‌کنند, و از مصرف مواد مسکر خودداری می‌نمایند. هوئی‌ها اساساً خود را جدای از‌هان‌ها تلقی می‌کنند. گروه دوم مردمانی از آسیای مرکزی هستند که عمدتاً به زبان ترکی صحبت می‌کنند و هنوز جذب فرهنگ چینی نشده‌اند. این گروه به دنبال سرکوب شورش‌های یونّان, شنسی, کانسو, و سین کیانگ در اواخر قرن نوزدهم تحت سلطه‌ی چین قرار گرفتند.
در دوران حاکمیت نظام جمهوری بر چین (1949-1911) دولت‌مردان این کشور تلاش‌های بسیاری را برای جذب کامل مسلمانان در جامعه‌ی خود انجام دادند. با این وجود در این دوران منطقه‌ی سین کیانگ تا حد قابل توجهی خودمختاری خود را حفظ کرد.

اقدامات یانگ


یانگ تسنگ-سین (Yang Tseng-hsin.) اولین فرماندار سین کیانگ در دوران رژیم جمهوری بود. وی با هدف حفظ توازن قوا بین مسلمانان و چینی‌ها, مقابله با انجمن‌های سرّی چینی, و پیش‌گیری از قدرت یافتن بیش از‌اندازه‌ی مسلمانان در این منطقه ارتش مختلطی را متشکل از سربازان چینی و مسلمان تشکیل داد. یانگ همچنین به رهبران سین کیانگ آزادی عمل و خودمختاری داد, بارهای سنگین اقتصاد را که بر دوش مردم این منطقه سنگینی می‌کرد برداشت و بدین‌وسیله باعث تداوم سلطه‌ی چین بر این منطقه شد.
وی در سال 1924 پیمانی را با اتحادیه‌ی شوروی منعقد کرد که براساس آن مقرر شد چند کنسولگری از سوی چین در آسیای مرکزی شوروی و چند کنسولگری از سوی رژیم شوروی در ترکستان شرقی دایر شود. با انعقاد این پیمان از میزان تسلط حکومت مرکزی بر سین کیانگ کاسته شد. یانگ نهایتاً در سال 1928 ترور شد و در سال 1933 فردی با نام شنگ شی-تسای (Sheng Shih-ts"ai.) جانشین وی گردید.

اقدامات شنگ


شنگ نیز همچون یانگ سیاست حفظ روابط نزدیک با شوروی را در پیش گرفت و به تلاش جهت جلب حمایت غیرچینیان محلی پرداخت. وی همچنین از انتشار روزنامه به زبان‌های محلی در سین کیانگ حمایت نمود, پول رایج این منطقه را تقویت کرد, با سرمایه‌ی روس‌ها شبکه‌های حمل و نقلی را در این منطقه توسعه داد, کارخانه‌های متعددی را احداث کرد, و اقدام به ساخت یک پالایشگاه نفت در این منطقه نمود. با این حال به دنبال تهاجم آلمان به شوروی دولت‌مردان روس دست از حمایت شنگ برداشتند و لذا وی مجبور شد سین کیانگ را مجدداً تحت کنترل دولت چین قرار دهد.
پس در سال 1944 (زمانی که رژیم شیانگ کای-چک در جنگ جهانی دوم شکست خورد) قزاق‌ها و ایغورهای سین کیانگ مجدداً دست به شورش زدند و کنترل سین کیانگ را از دست چینی‌ها خارج نمودند. اما دو سال پس از این واقعه یعنی در سال 1946 با وساطت شوروی توافقی بین شورشیان و دولت چین منعقد شد که براساس آن مجدداً حاکمیت چین بر سین کیانگ برقرار گردید و درعوض این منطقه از خودمختاری محلی برخوردار شد. نهایتاً نیز در سال 1949 شورشیان مسلمان که شدیداً دچار تفرقه بودند از کمونیست‌های چین شکست خوردند و لذا سین کیانگ بار دیگر تحت کنترل کامل چین درآمد.

حزب کمونیست


اقلیت‌های مسلمان چین به دلیل این که در کنار مرزهای این کشور زندگی می‌کنند و مناطق محل اسکان آن‌ها دارای معادن مهم می‌باشند همواره از اهمیت خاصی در نزد کمونیست‌ها برخوردار بوده‌اند. هدف درازمدت رژیم کمونیست چین آن بوده است که تفاوت‌های قومی و ملی را در چین از بین ببرد و یک فرهنگ پرولتاریای یک‌پارچه را در این کشور بوجود بیاورد. البته درخصوص چگونگی نیل به این هدف همواره بین نخبگان کمونیست اختلاف نظر وجود داشته است.
یکی از رهیافت‌های پیشنهاد شده برای نیل به این هدف آن است که نخبگان محلی و سنت‌های قومی را تحمل کنیم و ضمن اعطای خودمختاری منطقه‌ای به اقلیت‌ها سعی کنیم آن‌ها را جذب

لینک کمکی